گرامر گلوباسا
این کتاب حاوی ترجمه فارسی کتاب دستور زبان کامل گلوباسا است. میتوانید آن را در فرمت EPUB دانلود کنید یا به صورت آنلاین بخوانید.
نویسنده محتوای اصلی تیم گلوباسا است. این ترجمه توسط سلیف مهمد و با استفاده از مدل زبانی گوگل جمینای انجام شده است.
ترجمههای به زبانهای دیگر نیز در دسترس هستند.
تا حد امکان طبق قانون، نویسندگان از تمام حقوق کپیرایت و حقوق مرتبط یا مجاور این محتوای سایت چشمپوشی کردهاند.
مطالب
- مقدمه
- مطالب
- الفبا و تلفظ
- کلمات محتوایی: اسمها، فعلها، صفتها و قیدها
- کلمات کارکردی: حروف ربط، حروف اضافه و قیدهای کارکردی
- ضمایر
- وابستهها
- اعداد و ماههای سال
- اشکال فعل
- ترتیب کلمات: ساختار عبارت
- ترتیب کلمات: ساختار جمله
- تشکیل کلمه
- تکواژهای کوتاهشده
- مخففها
- ردههای واژگان
- عبارات و اصطلاحات رایج
الفبا و تلفظ
الفبا
| حروف کوچک | حروف بزرگ | IPA | نام حرف |
|---|---|---|---|
| a | A | /ä/ | aya |
| b | B | /b/ | ibe |
| c | C | /t͡ʃʰ/ | ice |
| d | D | /d/ | ide |
| e | E | /e̞/ | eya |
| f | F | /f/ | ife |
| g | G | /g/ | ige |
| h | H | /x/ | ihe |
| i | I | /i/ | iya |
| j | J | /d͡ʒ/ | ije |
| k | K | /kʰ/ | ike |
| l | L | /l/ | ile |
| m | M | /m/ | ime |
| n | N | /n/ | ine |
| o | O | /o̞/ | oya |
| p | P | /pʰ/ | ipe |
| r | R | /ɾ/ | ire |
| s | S | /s/ | ise |
| t | T | /tʰ/ | ite |
| u | U | /u/ | uya |
| v | V | /v/ | ive |
| w | W | /w/ | iwe |
| x | X | /ʃ/ | ixe |
| y | Y | /j/ | iye |
| z | Z | /z/ | ize |
حروف بزرگ در مقابل حروف کوچک
در حال حاضر هیچ قانون مشخصی در گلوباسا برای استفاده از حروف بزرگ وجود ندارد. گویشوران گلوباسا میتوانند تا زمان تعیین قوانین یا دستورالعملهای مربوطه، از حروف بزرگ به صلاحدید خود استفاده کنند.
نام حروف
هنگام هجی کردن کلمات با صدای بلند، نام حروف ممکن است کوتاه شود.
- حروف صدادار: a, e, i, o, u
- حروف بیصدا: be, ce, de, غیره.
حروف بیصدا
| حرف | IPA | تلفظ | مثالها |
|---|---|---|---|
| b | /b/ | مانند b در کلمه "boy" (پسر) در انگلیسی | baytu خانه |
| c | /t͡ʃʰ/ | مانند ch در کلمه "chair" (صندلی) در انگلیسی | cokolate شکلات |
| d | /d/ | مانند d در کلمه "dip" (فرو بردن) در انگلیسی | doste دوست |
| f | /f/ | مانند f در کلمه "fun" (سرگرمی) در انگلیسی | fasul لوبیا |
| g | /g/ | مانند g در کلمه "good" (خوب) در انگلیسی | globa جهان |
| h | /x/ | مانند ch در کلمه "Bach" (باخ) در آلمانی | hawa هوا |
| j | /d͡ʒ/ | مانند j در کلمه "jazz" (جاز) در انگلیسی | juni جوان |
| k | /kʰ/ | مانند k در کلمه "kite" (بادبادک) در انگلیسی | kitabu کتاب |
| l | /l/ | مانند l در کلمه "log" (کنده) در انگلیسی | lala آواز خواندن، آواز |
| m | /m/ | مانند m در کلمه "map" (نقشه) در انگلیسی | multi بسیار، زیاد |
| n | /n/ | مانند n در کلمه "nine" (نه) در انگلیسی | neo جدید |
| p | /pʰ/ | مانند p در کلمه "peace" (صلح) در انگلیسی | pingo سیب |
| r | /ɾ/ | مانند r در اسپانیایی یا ایتالیایی | risi برنج |
| s | /s/ | مانند s در کلمه "sit" (نشستن) در انگلیسی | sui آب |
| t | /tʰ/ | مانند t در کلمه "time" (زمان) در انگلیسی | teatro تئاتر |
| v | /v/ | مانند v در کلمه "vest" (جلیقه) در انگلیسی | visita بازدید |
| w | /w/ | مانند w در کلمه "win" (برنده شدن) در انگلیسی | watu زمان |
| x | /ʃ/ | مانند sh در کلمه "shop" (فروشگاه) در انگلیسی | xugwan عادت |
| y | /j/ | مانند y در کلمه "yes" (بله) در انگلیسی | yuxi بازی، بازی کردن |
| z | /z/ | مانند z در کلمه "zen" (ذن) در انگلیسی | zebra گورخر |
نکات
c - هرگز [k] مانند کلمه "cup" (فنجان) یا [s] مانند کلمه "cent" (سِنت) تلفظ نمیشود.
c, k, p و t - در حالت ایدهآل با دمش (هرچند نه به شدت انگلیسی) تلفظ میشوند تا بهتر از همتایان واکدار خود متمایز شوند. تلفظ جایگزین مجاز: دمش قوی، مانند انگلیسی.
d, t - هرگز مانند تلفظ انگلیسی آمریکایی d و t بین حروف صدادار، مانند کلمات lady (خانم) و meter (متر) تلفظ نمیشوند.
در انگلیسی آمریکایی، d و t زمانی که بین حروف صدادار قرار میگیرند (leader, liter و غیره) معمولاً به صورت [ɾ] تلفظ میشوند. واج [ɾ]، یا به اصطلاح tap، تقریباً با r اسپانیایی (و گلوباسا) یکسان است. انگلیسی زبانان با لهجه آمریکایی باید مراقب باشند که همیشه یک d واقعی (d در done، نه در leader) و یک t واقعی (t در talk، نه در liter) در گلوباسا تلفظ کنند.
g - هرگز [dʒ] مانند کلمه "gym" (باشگاه) تلفظ نمیشود.
h - در حالت ایدهآل به عنوان یک سایشی حلقی بیواک تلفظ میشود، که نباید با [χ]، یک سایشی ملازی بیواک اشتباه گرفته شود.
واج سایشی حلقی در همان نقطه تلفظ [k] ادا میشود و شبیه صدای خشخش گربه است. در مقابل، سایشی ملازی صدای عمیقتری است که در عقبتر در گلو تلفظ میشود و در آن لرزش ملاز محسوس است. تلفظ جایگزین مجاز: [h]، مانند کلمه "hotel" (هتل).
l - در حالت ایدهآل در هر موقعیتی به صورت [l] شفاف یا روشن تلفظ میشود، نه به صورت [ɫ]، یا به اصطلاح l تیره، که در انگلیسی در موقعیت پایانی هجا تلفظ میشود، مانند کلمه bell (زنگ)؛ با تلفظ فرانسوی belle مقایسه کنید.
ng - ممکن است در موقعیت پایانی هجا به صورت [ŋ] (که فقط در اسامی خاص دیده میشود) تلفظ شود. در جاهای دیگر به صورت [ŋg] تلفظ میشود.
r - در حالت ایدهآل به صورت یک ضربه تلفظ میشود تا یک لرزش
s - همیشه به صورت [s] بیواک؛ هرگز [z] مانند کلمه "visit" (بازدید) تلفظ نمیشود.
در انگلیسی، s معمولاً بین حروف صدادار یا در موقعیت پایانی کلمه به صورت [z] تلفظ میشود. در گلوباسا، s همیشه بیواک باقی میماند.
w و y - تلفظهای جایگزین مجاز: به صورت حروف صدادار بدون تکیه (u و i).
به قاعده املایی در زیر مراجعه کنید.
x - هرگز [ks] مانند کلمه "taxi" (تاکسی) تلفظ نمیشود.
z - همیشه به صورت یک صفیری واکدار تنها؛ هرگز [ts] مانند کلمه "pizza" (پیتزا) تلفظ نمیشود.
سایر تلفظهای جایگزین حروف بیصدا
بسته به زبان مادری فرد، سایر تلفظهای جایگزین حروف بیصدا نیز مجاز هستند. به عنوان مثال، برخی از اسپانیایی زبانان ممکن است h را به جای [x] به صورت [χ] تلفظ کنند. فرانسوی زبانان ممکن است r را به جای [ɾ] به صورت [ʁ] تلفظ کنند. چینیزبانان (ماندارین) ممکن است x را به جای [ʃ] به صورت [ʂ] یا [ɕ] تلفظ کنند. این تلفظها و سایر تلفظهای مشابه نیز مجاز هستند.
جدول زیر تمام واجگونههای آزاد حروف بیصدا را فهرست میکند. اولین واجگونه فهرست شده برای هر واج، تلفظ ایدهآل گلوباسا است. احتمالاً دهها واجگونه توزیعی مکمل دیگر (واجگونههایی که به محیط آوایی بستگی دارند) در بین بسیاری از گویشوران شنیده میشود، اما همه باید تلاش کنند تا زیاد از مجموعه واجگونههای فهرست شده در اینجا منحرف نشوند.
| حرف | واجگونهها |
|---|---|
| b | [b] |
| c | [t͡ʃʰ ~ ʈ͡ʂʰ ~ t͡ɕʰ ~ [t͡ʃ] |
| d | [d] |
| f | [f ~ ɸ] |
| g | [g] |
| h | [x ~ χ ~ ħ ~ h] |
| j | [d͡ʒ ~ ʒ ~ d͡ʑ ~ ɟ͡ʝ] |
| k | [kʰ ~ k ~ q] |
| l | [l ~ ɫ] |
| m | [m] |
| n | [n] |
| p | [pʰ ~ p] |
| r | [ɾ ~ r ~ ɹ ~ ɹ̠ ~ ɻ ~ ʁ] |
| s | [s] |
| t | [tʰ ~ t] |
| v | [v ~ ʋ] |
| w | [w ~ ʋ] |
| x | [ʃ ~ ʂ ~ ɕ] |
| y | [j ~ ʝ] |
| z | [z] |
حروف صدادار
حروف صدادار گلوباسا (a, e, i, o, u) مانند اسپانیایی، ایتالیایی یا اسپرانتو تلفظ میشوند.
| حرف | IPA | تلفظ | مثال |
|---|---|---|---|
| a | /ä/ | مانند a در کلمه "Thai" (تایلندی) | basa زبان |
| e | /e̞/ | مانند e در کلمه "let" (اجازه دادن) در انگلیسی | bete بچه (دختر/پسر) |
| i | /i/ | مانند i در کلمه "ski" (اسکی) در انگلیسی | idi رفتن |
| o | /o̞/ | مانند o در کلمه "more" (بیشتر) در انگلیسی | oko چشم |
| u | /u/ | مانند u در کلمه "flu" (آنفولانزا) در انگلیسی | mumu گاو (نر/ماده) |
تلفظهای جایگزین حروف صدادار
a - در حالت ایدهآل به صورت [ä]، یک واکه باز مرکزی بدون گردشدگی تلفظ میشود. تلفظهای جلویی [a] و عقبی [ɑ] تلفظهای جایگزین مجاز هستند.
e - در حالت ایدهآل به صورت [e̞]، یک واکه میانی جلویی بدون گردشدگی تلفظ میشود. تلفظهای بستهمیانی [e] و بازمیانی [ɛ] تلفظهای جایگزین مجاز هستند.
o - در حالت ایدهآل به صورت [o̞]، یک واکه میانی عقبی گرد تلفظ میشود. تلفظهای بستهمیانی [o] و بازمیانی [ɔ] تلفظهای جایگزین مجاز هستند.
u - در حالت ایدهآل به صورت [u]، یک واکه بسته عقبی گرد تلفظ میشود. واکه بسته عقبی فشرده [ɯᵝ] یک تلفظ جایگزین مجاز است.
حذف واکه
در موارد خاص، عمدتاً در شعر و ترانه، e در ابتدای کلمه (زمانی که با -s- و یک حرف بیصدای دیگر دنبال میشود) ممکن است بیصدا تلفظ شود و با آپاستروف جایگزین شود.
espesyal یا 'spesyal
تکیه
هجاها در گلوباسا یا دارای تکیه هستند یا بدون تکیه. به عبارت دیگر، گلوباسا از تکیه ثانویه استفاده نمیکند.
کلمات تکهجایی
- تمام کلمات تکهجایی محتوایی (اسمها، فعلها، صفتها، قیدها) دارای تکیه هستند.
کلمات تکهجایی ممکن است با توجه به آنچه برای گویشوران طبیعیتر است، دارای تکیه یا بدون تکیه باشند. اگر شک دارید، میتوانید از دستورالعملهای پیشنهادی زیر استفاده کنید:
- کلمات تکهجایی نقشی بدون تکیه: حروف اضافه، حروف ربط و ذرات (از جمله ذرات حالت فعل)
- کلمات تکهجایی نقشی دارای تکیه: ضمایر، معرفها، اعداد، کمیسازها، قیدها و حروف ندا
کلمات چندهجایی
قوانین تکیه زیر برای تمام کلمات چندهجایی، از جمله کلمات نقشی و کلمات مشتقشده اعمال میشود.
- اگر کلمه به حرف بیصدا ختم شود، تکیه روی آخرین حرف صدادار قرار میگیرد.
barix (باران)، تلفظ ba-rix [ba.'ɾiʃ]
pantalun (شلوار)، تلفظ pan-ta-lun [pan.ta.'lun]
kitabudom (کتابخانه)، تلفظ ki-ta-bu-dom [ki.ta.bu.'dom]
- اگر کلمه به حرف صدادار ختم شود، تکیه روی دومین حرف صدادار از آخر قرار میگیرد.
piu (پرنده)، تلفظ pi-u ['pi.u]
harita (نقشه)، تلفظ ha-ri-ta [ha.'ri.ta]
Espanisa (زبان اسپانیایی)، تلفظ es-pa-ni-sa [es.pa.'ni.sa]
همانطور که در بالا گفته شد، قوانین تکیه برای کلمات مشتقشده نیز اعمال میشود. کلمه مشتقشده kitabudom (kitabu-dom)، به عنوان مثال، ki-ta-bu-dom تلفظ میشود، با تکیه فقط روی آخرین حرف صدادار، نه به صورت ki-ta-bu-dom.
درج واکه یا صامت میانجی نوشتهنشده
درج صامت میانجی
اگرچه ایدهآل نیست، و بعید است که در بیشتر موارد توسط انگلیسیزبانان استفاده شود، اما میتوان یک بست چاکنایی نوشتهنشده را به صورت اختیاری بین هر دو حرف صدادار، چه در داخل کلمه و چه بین کلمات، درج کرد.
poema (شعر)، تلفظ [po'ema] یا [poʔ'ema]
درج واکه میانجی
اگرچه ایدهآل نیست، و بعید است که در بیشتر موارد توسط انگلیسیزبانان استفاده شود، اما میتوان هر واکه مرکزی بدون گردشدگی مانند [ə] را به صورت اختیاری بین هر دو حرف بیصدا یا در موقعیت پایانی کلمه درج کرد. به عنوان یک واکه مرکزی، [ä] اصلی نیز به عنوان یک درج واکه میانجی نوشتهنشده مجاز است، اگرچه این گزینه کمترین توصیه را دارد زیرا احتمالاً وضوح را کاهش میدهد.
magneto (آهنربا)، تلفظ [mag'neto] یا [magə'neto]
asif (متاسف)، تلفظ [a'sif] یا [a'sifə]
حروف صدادار و بیصدای دوبل
حروف صدادار و بیصدای دوبل، چه در داخل کلمات در نتیجه اشتقاق و چه بین کلمات، معمولاً کمی طولانیتر یا تا دو برابر حروف منفرد تلفظ میشوند. همانطور که در بالا مشاهده شد، یک جایگزین مجاز این است که یک بست چاکنایی بین حروف صدادار دوبل و یک واکه مرکزی میانی بین حروف بیصدای دوبل اضافه کنید.
حروف صدادار دوبل
beeskri (نوشته شدن)، تلفظ [be'eskri] یا [beʔeskri]
semiisula (شبه جزیره)، تلفظ [semi:'sula] یا [semiʔi'sula]
حروف بیصدای دوبل
possahay (مانع شدن)، تلفظ [pos:a'xaj] یا [posəsa'xaj]
aselli (اصلی)، تلفظ [a'sel:i] یا [a'seləli]
r دوبل
اگرچه r را نمیتوان به همان روشی که سایر حروف بیصدا میتوانند کشیده شوند، طولانی کرد، اما یک r دوبل ممکن است به صورت لرزشی کشیده شود یا به طور متناوب به عنوان یک r منفرد تلفظ شود. از آنجایی که لرزش یک تلفظ جایگزین برای r منفرد است، ممکن است برخی از گویشوران هم r و هم rr را به صورت لرزشی تلفظ کنند، در حالی که برخی دیگر هر دو را به صورت ضربهای/تکضربه تلفظ میکنند و برخی دیگر r منفرد را به صورت ضربهای/تکضربه و r دوبل را به صورت لرزشی متمایز میکنند. همانطور که در بالا با هر دو حرف بیصدای متوالی مشاهده شد، گزینه سوم در این حالت این است که یک واکه میانجی بین دو ضربه/تکضربه اضافه کنید.
burroya (کابوس، خواب بد)، تلفظ [bu'roja] یا [bu'ɾoja] یا [buɾə'ɾoja]
W و Y
نکته: به عنوان یک زبانآموز گلوباسا، میتوانید از بخش زیر صرف نظر کنید، که صرفاً بحثی در مورد نحوه برخورد گلوباسا با w و y است.
تکیه
همانطور که در بالا گفته شد، w و y ممکن است به عنوان حروف صدادار تلفظ شوند. با این حال، از آنجایی که آنها از نظر فنی حروف بیصدا هستند، هرگز دارای تکیه نیستند.
تلفظ اسامی خاص زیر را مقایسه کنید:
Maria، تلفظ ma-ri-a [ma.'ɾi.a]
Maryo، تلفظ ma-ryo ['ma.ɾjo] یا
ma-ri-o ['ma.ɾi.o]
املای Maryo با y به جای i اجازه میدهد تا تکیه به a، دومین حرف صدادار از آخر منتقل شود. با تکیه روی حرف صدادار مناسب، در گلوباسا فرقی نمیکند که Maryo به صورت دو هجا، با یک y بیصدا (ma-ryo)، یا به طور متناوب، به صورت سه هجا، با y به صورت یک i بدون تکیه (ma-ri-o) تلفظ شود.
دوتاییهای واکهای
گلوباسا دوتاییهای واکهای واقعی ندارد. با این حال، ترکیبات زیر واکه به علاوه تقریبی (حرف بیصدا) مجاز هستند: aw, ew, ow, ay, ey, oy. این ترکیبات ممکن است به صورت دوتاییهای واکهای تلفظ شوند، حتی اگر -w و -y از نظر فنی نشاندهنده حروف بیصدای پایانی هستند، نه لغزشهای هستهای. ما این را میدانیم زیرا هجاها (در کلمات معمولی) نمیتوانند با -w/-y به اضافه یک حرف بیصدای دیگر ختم شوند. اگر اینطور بود، -w/-y میتوانست بخشی از هسته در نظر گرفته شود. در عوض، -w/-y جایگاه تنها حرف بیصدای پایانی هجا را میگیرند. همچنین به عنوان یک جایگزین مجاز، قابل قبول است که -w و -y به عنوان حروف صدادار مستقل و بدون تکیه تلفظ شوند.
Ewropa (اروپا)، تلفظ ew-ro-pa [ew.'ɾo.pa]/[eu̯.'ɾo.pa] یا حتی e-u-ro-pa [e.u.'ɾo.pa]
قاعده املایی
قاعده املایی زیر فقط برای کلمات ریشه اعمال میشود و نه برای کلمات مشتقشده. در کنار سایر حروف صدادار، گلوباسا از i و u فقط در صورتی استفاده میکند که این حروف دارای تکیه باشند یا y و w توسط قواعد واجآرایی مجاز نباشند. در تمام موارد دیگر، گلوباسا به جای i و u از y و w استفاده میکند.
در کلمات ریشه زیر، i و u دارای تکیه هستند:
maux (موش)، تلفظ ma-ux [ma.'uʃ]
daifu (ضعیف)، تلفظ da-i-fu [da.'i.fu]
در کلمات ریشه زیر، قواعد واجآرایی فقط i و u را مجاز میدانند:
triunfa (پیروز شدن، فتح کردن)، تلفظ tri-un-fa [tri.'un.fa]
kruel (بیرحم)، تلفظ kru-el [kru.'el]
در کلمات ریشه زیر، y و w، که ممکن است به طور اختیاری به عنوان حروف صدادار تلفظ شوند، به طور مرسوم استفاده میشوند:
pyano (پیانو)، تلفظ pya-no ['pja.no] یا
pi-a-no [pi.'a.no]
cyan (فیروزهای)، تلفظ cyan [t͡ʃjan] یا
ci-an [t͡ʃi.'an]
swini (خوک)، تلفظ swi-ni ['swi.ni] یا
su-i-ni [su.'i.ni]
trawma (تروما)، تلفظ traw-ma ['traw.ma] یا
tra-u-ma ['tra.u.ma]
واجآرایی برای کلمات معمولی
نکته: به عنوان یک زبانآموز گلوباسا میتوانید از این بخش آخر در مورد واجآرایی صرف نظر کنید، زیرا این فقط توصیفی از ساختار هجایی گلوباسا است.
گلوباسا دارای دو مجموعه قوانین واجآرایی است، یکی برای کلمات معمولی (این بخش) و دیگری برای اسامی خاص (به بخش بعدی مراجعه کنید). قواعد واجآرایی برای کلمات خاص فرهنگی هر دو مجموعه قوانین را ترکیب میکند (به آخرین بخش مراجعه کنید).
قواعد زیر برای کلمات معمولی اعمال میشود.
هجاها
هجاها از: (آغازه)-هسته-(پایانه) تشکیل شدهاند.
ساختار هجایی در کلمات معمولی گلوباسا (C)(C)V(C) است.
آغازه
هجاها ممکن است آغازه داشته باشند یا نداشته باشند. در گلوباسا، آغازه از هر حرف بیصدای منفرد، یا هر یک از خوشههای Cl/Cr و Cw/Cy زیر تشکیل شده است:
bl-, fl-, gl-, kl-, pl-, vl-
br-, dr-, fr-, gr-, kr-, pr-, tr-, vr-
bw-, cw-, dw-, fw-, gw-, hw-, jw-,
kw-, lw-, mw-, nw-, pw-, rw-, sw-, tw-, vw-, xw-, zw-
by-, cy-, dy-, fy-, gy-, hy-, jy-, ky-, ly-, my-, ny-,
py-, ry-, sy-, ty-, vy-, xy-, zy-
هسته
همه هجاها دارای هسته هستند. در گلوباسا، هسته از هر حرف صدادار منفرد تشکیل شده است: a, e, i, o, u.
پایانه
هجاها ممکن است پایانه داشته باشند یا نداشته باشند. در گلوباسا، پایانه کلمات معمولی از هر حرف بیصدای منفرد تشکیل شده است. با این حال، نکات زیر اعمال میشود:
موقعیت پایانی کلمه: کلمات معمولی در گلوباسا فقط حروف بیصدای زیر را در موقعیت پایانی کلمه مجاز میدانند: -f, -l, -m, -n, -r, -s, -w, -x, -y.
واجداری پایانه-آغازه: خوشههای بیصدای پایانه-آغازه ممکن است از نظر واجداری مطابقت داشته باشند یا نداشته باشند: tekno (تکنولوژی) در مقابل magneto (آهنربا)، epilepsi (صرع) در مقابل absorbi (جذب کردن) و غیره.
انسدادیهای پایانه-آغازه: خوشههای بیصدایی که از دو انسدادی (-kt-, -pt- و غیره) تشکیل شدهاند، در کلمات معمولی مجاز نیستند. در عوض، کلمات معمولی از مدل ایتالیایی و پرتغالی پیروی میکنند که اولین حرف بیصدا را حذف میکند. به عبارت دیگر، اگر یک هجا با یک انسدادی شروع شود، هجای قبلی نمیتواند یک انسدادی پایانی داشته باشد: astrato (انتزاعی)، ativo (فعال)، otima (بهینه) و غیره.
نکاتی در مورد w و y
هسته-پایانه: هنگامی که w یا y در پایانه هستند، نه i و نه u در هسته مجاز نیستند. در نتیجه، ترکیبات هسته-پایانه زیر با -w و -y مجاز نیستند: -iy, -iw, -uy, -uw. تمام ترکیبات هسته-پایانه دیگر با -w و -y مجاز هستند: -aw, -ew, -ow, -ay, -ey, -oy.
هسته-آغازه: ترکیبات هسته-آغازه iy و uw در کلمات معمولی مجاز نیستند. برای مثال، syahe (سیاه) به جای siyahe.
آغازه-هسته: ترکیبات آغازه-هسته wu و yi نیز در کلمات معمولی مجاز نیستند.
واجآرایی برای اسامی خاص
اسامی خاص قوانین واجآرایی آزادتری دارند.
ساختار هجایی در اسامی خاص گلوباسا به شرح زیر است: (C)(C)V(C)(C)
آغازه
به قواعد واجآرایی برای کلمات معمولی در بالا مراجعه کنید.
هسته
به قواعد واجآرایی برای کلمات معمولی در بالا مراجعه کنید.
پایانه
پایانه برای اسامی خاص میتواند با هر حرف بیصدایی ختم شود: Madrid (مادرید) و غیره. همچنین ممکن است از حداکثر دو حرف بیصدا، از جمله در موقعیت پایانی کلمه تشکیل شود: Polska (لهستان)، Budapest (بوداپست) و غیره. انسدادیهای دوبل پایانه-آغازه در اسامی خاص مجاز هستند: vodka (ودکا)، futbal (فوتبال آمریکایی) و غیره. با این حال، انسدادیهای دوبلی که فقط از نظر واجداری متفاوت هستند مجاز نیستند و باید یا به یک حرف بیصدا کاهش یابند یا یک واکه میانجی اضافه شود.
نکتهای در مورد w و y
نکته هسته-پایانه برای کلمات معمولی برای اسامی خاص نیز اعمال میشود. هنگامی که w یا y در پایانه هستند، نه i و نه u در هسته مجاز نیستند. در نتیجه، ترکیبات هسته-پایانه زیر با -w و -y مجاز نیستند: -iy, -iw, -uy, -uw. تمام ترکیبات هسته-پایانه دیگر با -w و -y مجاز هستند: -aw, -ew, -ow, -ay, -ey, -oy.
با این حال، برخلاف کلمات معمولی، اسامی خاص ترکیبات هسته-آغازه iy و uw (Kuweyti - کویت و غیره) و ترکیبات آغازه-هسته wu و yi (Wuhan - ووهان و غیره) را مجاز میدانند.
واجآرایی برای کلمات خاص فرهنگی
واجآرایی برای کلمات خاص فرهنگی از قوانین کلمات معمولی در موقعیت پایانی کلمه و قوانین اسامی خاص در جاهای دیگر پیروی میکند: teriyaki (تریاکی)، koktel (کوکتل)، bakugamon (تخته نرد)، blakjaku (بلک جک)، jazu (جاز) و غیره.
نکته: خوشه بیصدای -ng در موقعیت پایانی کلمه، از جمله همانطور که در پینیین دیده میشود، به جای اینکه مانند کلمات معمولی به -n کاهش یابد، یک واکه میانجی اضافه میکند: yinyangu (یین یانگ).
کلمات محتوایی: اسمها، فعلها، صفتها و قیدها
اسمها
اسمها در گلوباسا بین حالت مفرد و جمع تمایزی قائل نمیشوند.
- maux - موش، موشها
- kalamu - خودکار(ها)
اسمها در گلوباسا حرف تعریف معین یا نامعین ندارند.
- janela - یک پنجره، پنجره، پنجرهها
اگر تاکید بر معین بودن ضروری باشد، میتوان از hin (این) یا den (آن) استفاده کرد.
- hin kitabu - این کتاب، این کتابها، (آن) کتاب
- den flura - آن گل، آن گلها، (آن) گل
اگر تاکید بر مفرد بودن ضروری باشد، میتوان از un (یک) استفاده کرد.
- un denta - یک دندان، دندان
- hin un denta - این (یک) دندان، (آن) دندان
اگر تاکید بر جمع بودن ضروری باشد، میتوان از plu (چندین) استفاده کرد.
- plu pingo - سیبها (چندین سیب)
- den plu pingo - آن سیبها (چندین سیب)، (آن) سیبها
جنسیت
در گلوباسا، اسمهایی که به افراد و حیوانات اشاره میکنند، معمولاً از نظر جنسیتی خنثی هستند.
- ixu - بزرگسال (مرد، زن)
- nini - بچه، کودک (پسر، دختر)
- gami - همسر (شوهر، زن)
- mumu - گاو (گاو نر، گاو ماده)
اگر تاکید بر جنسیت ضروری باشد، میتوان از صفتهای fem (مؤنث) و man (مذکر) به عنوان پیشوند استفاده کرد.
- femnini - دختر؛ mannini - پسر
- femixu - زن؛ manixu - مرد
- femgami - زن؛ mangami - شوهر
- femmumu - گاو ماده؛ manmumu - گاو نر
ریشهشناسی fem: انگلیسی (feminine)، فرانسوی (féminin)، آلمانی (feminin)، اسپانیایی (femenina)
ریشهشناسی man: ماندارین (男 “nán”)، فرانسوی (masculin)، اسپانیایی (masculino)، انگلیسی (masculine)، آلمانی (männlich)، هندی (मर्दाना “mardana”)، فارسی (مردانه “mardane”)
تعداد انگشتشماری از اسمهایی که به افراد اشاره میکنند، جنسیت را نشان میدهند.
- matre یا mama - مادر
- patre یا papa - پدر
توجه: کلمه خنثی از نظر جنسیت برای والدین atre است. کلمه خنثی از نظر جنسیت برای مادر/پدر mapa است.
اسمها در عبارات ابتدای جمله
Fe اغلب در عبارات ابتدای جمله با اسمها استفاده میشود.
- Fe fato, - در واقع
- Fe fini, - در نهایت
- Fe bonxanse, - خوشبختانه
- Fe asif, - متأسفانه
- Fe onxala, - امیدوارانه
- Fe folo, - بنابراین، در نتیجه
- Fe misal, - برای مثال
- Fe xugwan, - معمولاً
- Fe benji, - اساساً
- Fe durama, - گاهی اوقات
- Fe rimara, - دوباره
- Fe moy kaso, - در هر صورت
- Fe alo kaso, - در غیر این صورت
- Fe nunya, - در حال حاضر، اکنون
- Fe leya, - در گذشته، قبلاً
- Fe xaya, - در آینده، بعداً
بدل
در گلوباسا، یک اسم میتواند بدون استفاده از حرف اضافه، با اسم دیگری دنبال شود، وقتی که اسم دوم هویت اسم اول را مشخص میکند. این به عنوان بدل شناخته میشود.
- Hotel Kaliforni - هتل کالیفرنیا
- Estato Florida - ایالت فلوریدا
- Towa Babel - برج بابل
- Dolo Onxala - خیابان امید
- Myaw Felix - گربه فلیکس
- misu doste Mark - دوست من مارک
- lexi kursi - کلمه صندلی
حرف اضافه di: کلمات خاص فرهنگی و اسامی خاص
حرف اضافه di میتواند به صورت اختیاری برای نشان دادن کلمات خاص فرهنگی و اسامی خاصی که شکل یکسانی با کلمات معمولی که قبلاً در گلوباسا स्थापित شدهاند، دارند، استفاده شود.
- soho - متقابل
- (di) Soho - سوهو (محلهای در شهر نیویورک)
حرف اضافه ci: محبت و علاقه
یک اسم یا نام خاص ممکن است با حرف اضافه ci دنبال شود تا محبت یا علاقه را نشان دهد.
- mama - مامان
- mama ci - مامانی
- nini - کودک، بچه
- nini ci - کوچولو
- Jon - جان
- Jon ci - جانی
القاب: Gao و Kef
صفت gao (بلند، مرتفع) و اسم kef (رئیس، سرپرست) میتوانند به عنوان القاب استفاده شوند.
- alimyen - معلم
- gao alimyen - استاد
- papa - بابا
- kef papa - رئیس
اسم/فعل
در گلوباسا، اسم/فعلها کلماتی هستند که میتوانند به عنوان اسم یا فعل عمل کنند.
- ergo - کار (اسم یا فعل)
- danse - رقص (اسم یا فعل)
- yam - وعده غذایی (اسم) یا خوردن (فعل)
- lala - آهنگ (اسم) یا خواندن (فعل)
مقایسه اسم/فعل
مقایسه اسم/فعل به صورت زیر با استفاده از کلمات max (بیشتر)، min (کمتر)، dennumer (به همان تعداد)، denkwanti (به همان مقدار)، kom (به عنوان، از) بیان میشود.
با اسمها:
- max... kom... - بیشتر... از...
- min... kom... - کمتر... از...
Mi hare max kitabu kom yu.
من کتابهای بیشتری از تو دارم.
Yu hare min kitabu kom mi.
تو کتابهای کمتری از من داری.
- max te/to kom... - بیشتر (از آنها) از...
- min te/to kom... - کمتر (از آنها) از...
Mi hare max to kom yu.
من بیشتر (از آنها) از تو دارم.
Yu hare min to kom mi.
تو کمتر (از آنها) از من داری.
- max kom - بیشتر از
- min kom - کمتر از
Mi hare max kom cen kitabu.
من بیشتر از صد کتاب دارم.
Yu hare min kom cen kitabu.
تو کمتر از صد کتاب داری.
- dennumer... kom... - به همان تعداد... که...
Te hare dennumer kitabu kom mi.
او به همان تعداد من کتاب دارد.
- dennumer te/to kom... به همان تعداد (از آنها) که...
Te hare dennumer to kom mi.
او به همان تعداد من دارد.
- denkwanti... kom... به همان مقدار... که...
Yu yam denkwanti risi kom mi.
تو به همان مقدار من برنج میخوری.
- denkwanti to kom... به همان مقدار (از آن) که...
Yu yam denkwanti to kom mi.
تو به همان مقدار (از آن) من میخوری.
با فعلها:
- max... kom.... یا max kom... - بیشتر از
Myaw max somno kom bwaw.
یا: Myaw somno max kom bwaw.
گربه بیشتر از سگ
میخوابد.
- min... kom.... یا min kom... - کمتر از
Bwaw min somno kom myaw.
یا: Bwaw somno min kom myaw.
سگ کمتر از گربه
میخوابد.
- denkwanti... kom... یا denkwanti kom... - به همان اندازه که
Bebe denkwanti somno kom myaw.
یا: Bebe somno denkwanti kom myaw.
کودک
به اندازه گربه میخوابد.
برای بیان هر چه بیشتر/کمتر...، هر چه بیشتر/کمتر...، گلوباسا از folki... max/min, max/min استفاده میکند.
Folki mi max doxo, mi max jixi.
هر چه بیشتر بخوانم، بیشتر میدانم.
ترتیب این عبارات ممکن است جابجا شود:
Mi max jixi, folki mi max doxo.
من بیشتر میدانم، هر چه بیشتر بخوانم.
دستهبندیهای فعل
فعلها در دیکشنری به عنوان کمکی، ربطی، متعدی، لازم یا گذرا به هر دو تعریف میشوند. پسوندهایی که در این بخش دیده میشوند (-cu, -gi, -ne, -do, -pul) در زیر پسوندهای رایج در زیر توضیح داده شدهاند. پیشوند xor- در ساخت کلمه: پیشوندها توضیح داده شده است.
فعلهای کمکی
فعلهای کمکی بلافاصله با فعل دیگری دنبال میشوند که ممکن است حذف شود. فقط سه فعل کمکی در گلوباسا وجود دارد: abil (توانستن)، ingay (باید)، musi (بایستن).
فعلهای ربطی
فعلهای ربطی فاعل را به متمم خود ربط میدهند. در حال حاضر ۱۲ فعل ربطی وجود دارد: sen (بودن)، xorsen (شدن)، sencu (شدن)، sengi (باعث شدن)، kwasisen (به نظر رسیدن)، okocu (نگاه کردن)، orecu (صدا دادن)، nasacu (بو دادن)، xetocu (مزه دادن)، pifucu (احساس کردن با لمس)، hisicu (احساس کردن از نظر جسمی یا عاطفی)، ganjoncu (احساس کردن از نظر عاطفی).
فعلهای متعدی
فعلهای متعدی مفعول مستقیم میگیرند: haja (نیاز داشتن)، bujo (گرفتن، دستگیر کردن)، gibe (دادن). با این حال، برخی از فعلهای متعدی گاهی اوقات یا اغلب مفعول مستقیم را حذف میکنند: doxo (خواندن)، yam (خوردن)، lala (خواندن) و غیره.
برخی از فعلهای متعدی اغلب یا تقریباً همیشه بدون مفعول مستقیم استفاده میشوند: somno (خوابیدن)، haha (خندیدن)، pawbu (دویدن)، fley (پرواز کردن) و غیره. اینها در گلوباسا به عنوان فعلهای متعدی با مفعول همسان شناخته میشوند زیرا مفعول مستقیم اختیاری همان کلمه فعل است.
Mi le somno (lungo somno).
من (یک خواب طولانی) خوابیدم.
Yu le haha (sotipul haha).
تو (یک خنده بلند) خندیدی.
پسوند -gi ممکن است به فعلهای متعدی با معنی باعث شدن (مفعول مستقیم) [ریشه فعل]، (مفعول مستقیم) را [ریشه فعل] کردن اضافه شود.
Kam yu fleygi hawanavi?
آیا هواپیما میرانی؟
Mi xa sampogi bwaw fe axam.
من سگ را عصر به پیادهروی خواهم برد.
Payaco le hahagi mi.
دلقک مرا خنداند.
فعلهای لازم
فعلهای لازم مفعول مستقیم نمیگیرند: idi (رفتن)، konduta (رفتار کردن)، loka (واقع شدن)، side (نشستن)، garaku (غرق شدن). فعلهای لازم ممکن است با استفاده اختیاری از -gi در حضور مفعول مستقیم به فعلهای متعدی تبدیل شوند.
- garaku - غرق شدن
garaku(gi) - غرق کردن
Navikef le garaku.
ناخدا غرق شد.
Navikef le garaku(gi) navi.
ناخدا کشتی را غرق کرد.
با این حال، در اشتقاق کلمات، -gi اجباری است. صفتهای زیر را که با garaku و پسوند -ne مشتق شدهاند، مقایسه کنید.
garakune navikef - ناخدای در حال غرق شدن
garakugine navikef- ناخدایی که (کشتی را) غرق میکند
فعلهای گذرا به هر دو
فعلهای گذرا به هر دو در گلوباسا فعلهایی هستند که هم فاعل در معنی لازم و هم مفعول مستقیم در معنی متعدی، همان عمل/حالت فعل را تجربه میکنند. معنی لازم این فعلها ممکن است به صورت اختیاری -cu و معنی متعدی ممکن است به صورت اختیاری -gi را بپذیرند.
چهار زیرمجموعه از فعلهای گذرا به هر دو وجود دارد: فعلهای احساس، فعلهای حالت، فعلهای بدون فاعل و فعلهای موقعیت/مکان یا حرکت.
فعلهای احساس
فعلهای گذرا به هر دو که بیانگر یک احساس هستند به معنی احساس [ریشه اسم] کردن یا باعث احساس [ریشه اسم] شدن هستند. توجه داشته باشید که معنی لازم همچنین میتواند به صورت یک عبارت ربطی و صفتی بیان شود: sen [ریشه اسم]-do.
- interes(cu) - علاقهمند بودن/احساس علاقه کردن (احساس علاقه)
interes(gi) - علاقهمند کردن (باعث احساس علاقه شدن)
Mi interes(cu) tem basalogi. = Mi sen interesdo tem basalogi.
من به
زبانشناسی علاقهمند هستم.
Basalogi interes(gi) mi.
زبانشناسی مرا علاقهمند میکند.
- pilo(cu) - خسته بودن/احساس خستگی کردن (احساس خستگی)
pilo(gi) - خسته کردن (باعث احساس خستگی شدن)
Te pilo(cu). = Te sen pilodo.
او خسته است/احساس خستگی میکند.
Tesu ergo pilo(gi) te.
کارش او را خسته میکند.
پیشوند xor- ممکن است با فعلهای احساس برای بیان تمایز زیر استفاده شود:
Mi le interes tem basalogi lefe multi nyan.
من سالها پیش به زبانشناسی علاقهمند بودم.
Te le pilo dur na ergo.
او هنگام کار خسته بود.
در مقابل:
Mi le xorinteres tem basalogi lefe multi nyan.
من سالها پیش به زبانشناسی علاقهمند شدم.
Te le xorpilo dur na ergo.
او هنگام کار خسته شد.
فعلهای حالت
فعلهای گذرا به هر دوی حالت شبیه فعلهای احساس هستند. آنها اسمهای حالت هستند که میتوانند به عنوان فعلهای گذرا به هر دو به معنی داشتن [ریشه اسم] یا باعث داشتن [ریشه اسم] شدن استفاده شوند. توجه داشته باشید که معنی لازم همچنین میتواند به صورت یک عبارت ربطی و صفتی بیان شود: sen [ریشه اسم]-pul.
- termo(cu) - گرم بودن (داشتن گرما)
termo(gi) - گرم کردن (باعث داشتن گرما شدن)
Misu kafe no haji termo. = Misu kafe no haji sen termopul.
قهوه من دیگر گرم
نیست.
Kam yu le termo banyo-kamer?
آیا حمام را گرم کردی؟
- cinon(cu) - باهوش بودن (داشتن هوش)
cinon(gi) - باهوش کردن (باعث داشتن هوش شدن)
Syensiyen cinon. = Syensiyen sen cinonpul.
دانشمند باهوش است.
Eskol le cinon te.
مدرسه او را باهوش کرد.
- talento(cu) - با استعداد بودن (داشتن استعداد)
talento(gi) - با استعداد کردن (باعث داشتن استعداد شدن)
Lalayen talento. = Lalayen sen talentopul.
خواننده با استعداد است.
Patre le talento lalayen.
پدر خواننده را با استعداد کرد.
پیشوند xor- ممکن است با فعلهای حالت برای بیان تمایز زیر استفاده شود:
Jaledin le termo. = Jaledin le sen termopul.
دیروز گرم بود.
To le xortermo fe midinuru. = To le xorsen/sencu termopul fe midinuru.
ظهر
گرم شد.
فعلهای بدون فاعل
در معنی لازم فعلهای گذرا به هر دوی بدون فاعل، عمل چیزی است که برای فاعل اتفاق میافتد نه چیزی که فاعل انجام میدهد.
- kasiru(cu) - شکستن (شکسته شدن)
kasiru(gi) - شکستن (باعث شکستن شدن)
Janela le kasiru(cu).
پنجره شکست.
Mi le kasiru(gi) janela.
من پنجره را شکستم.
- boyle(cu) - جوشیدن (جوشانده شدن)
boyle(gi) - جوشاندن (باعث جوشیدن شدن)
Sui le boyle(cu).
آب جوشید.
Te le boyle(gi) sui.
او آب را جوشاند.
- fini(cu) - پایان یافتن (به پایان رسیدن)
fini(gi) - تمام کردن، پایان دادن (باعث به پایان رسیدن شدن)
Jange le fini(cu).
جنگ تمام شد.
Ete le fini(gi) jange.
آنها جنگ را تمام کردند.
فعلهای موقعیت/مکان یا حرکت
در معنی لازم فعلهای گذرا به هر دوی موقعیت/مکان یا حرکت، فاعل هم عامل و هم مفعول است.
- esto(cu) - ایستادن (به توقف رسیدن)
esto(gi) - متوقف کردن (به توقف رساندن یا باعث توقف شدن)
Am esto(cu)!
بایست!
Am esto(gi) mobil!
ماشین را متوقف کن!
- harka(cu) - حرکت کردن (حرکت دادن)
harka(gi) - حرکت دادن (باعث حرکت دادن شدن)
Am no harka(cu)!
حرکت نکن!
Mi le harka(gi) yusu kursi.
من صندلی تو را حرکت دادم.
- buka(cu) - باز شدن (باز شدن)
buka(gi) - باز کردن (باز کردن)
Dwer le buka(cu).
در باز شد.
Mi le buka(gi) dwer.
من در را باز کردم.
در اشتقاق کلمات، فعلهای گذرا به هر دو بدون نیاز به -gi به عنوان فعلهای متعدی عمل میکنند. با این حال، هنگامی که معنی لازم فعل در اشتقاق کلمات مورد نیاز باشد، باید از -cu استفاده کرد. صفتهای زیر را که با buka و پسوند -ne مشتق شدهاند، مقایسه کنید:
bukane merasem - مراسم افتتاحیه
bukacune dwer - درِ در حال باز شدن
صفت/قید
در گلوباسا، صفتها و قیدهای توصیفکننده فعل شکل یکسانی دارند.
- bon - خوب
- velosi - سریع
- multi - زیاد، بسیار
صفت/قیدها قبل از اسم/فعلهایی که توصیف میکنند، میآیند.
Hinto sen bon yam.
این یک وعده غذایی خوب است.
Bebe bon yam.
کودک خوب غذا میخورد.
Uma velosi pawbu.
اسب سریع میدود.
از طرف دیگر، قیدها ممکن است بعد از فعل ظاهر شوند، اما قبل از مفعولهای مستقیم و غیرمستقیم، در صورت وجود: فاعل - فعل - (مفعولهای مستقیم و غیرمستقیم) - قید.
Bebe yam bon.
کودک خوب غذا میخورد.
Bwaw glu sui velosi.
سگ آب را سریع مینوشد.
قیدها همچنین ممکن است به ابتدای جمله منتقل شوند، تا زمانی که یک مکث مشخص با ویرگول وجود داشته باشد تا عبارت از بقیه جمله جدا شود. بدون مکث، صفت/قید میتواند به اشتباه به عنوان توصیفکننده فاعل تفسیر شود.
Velosi, bwaw glu sui.
به سرعت، سگ آب را مینوشد.
Unyum, te le idi cel banko.
اول، او به بانک رفت.
صفت/قیدها در عبارات ابتدای جمله
موارد زیر صفت/قیدهایی هستند که معمولاً در عبارات ابتدای جمله استفاده میشوند و با یک مکث واضح قبل از بقیه جمله دنبال میشوند.
- Ripul, Rili, Rimarali, - دوباره
- Dumarali, - گاهی اوقات
- Pimpan, - اغلب
- Ible, - شاید
- Maxpul, - علاوه بر این
- Pia, - همچنین
- Abruto, - ناگهان
- Total, - کاملاً
- Yakin, - مطمئناً
- Ideal, - در حالت ایدهآل
- Mimbay, - بدیهی است، البته
- Mingu, - واضح است، آشکارا
- Sipul, - در واقع
- Fori, - بلافاصله
- Sati, - واقعاً
- Umumi, - به طور کلی
- Nerleli, - اخیراً
- Telileli, - خیلی وقت پیش
- Nerxali, - به زودی
- Telixali, - در مدت زمان طولانی
مقایسه صفت/قید
مقایسه صفت/قید به صورت زیر با استفاده از کلمات maxmo (بیشتر، -تر)، minmo (کمتر)، denmo (به همان اندازه)، kom (به عنوان، از) بیان میشود.
- maxmo kimapul kom... - گرانتر از...
- minmo kimapul kom... - ارزانتر از...
- denmo kimapul kom... - به همان اندازه گران که...
برای بیان بیشترین (-ترین) و کمترین، گلوباسا از maxim... te/to و minim... te/to استفاده میکند. کلمه of به معنی از است. توجه داشته باشید که ضمایر te/to باید بلافاصله بعد از صفت بیایند زیرا عبارات اسمی همیشه باید به اسم یا ضمیر ختم شوند. به عبارات اسمی مراجعه کنید.
- maxim juni te (of misu bete) - جوانترین (از فرزندان من)
- minim kimapul to (of yusu mobil) - کمهزینهترین/ارزانترین (از ماشینهای شما)
برای بیان هر چه بیشتر/کمتر...، هر چه بیشتر/کمتر...، گلوباسا از folki maxmo/minmo, maxmo/minmo استفاده میکند.
- folki (to sen) maxmo neo, (to sen) maxmo bon - هر چه جدیدتر، بهتر
کلمات فعل/صفت-قید
علاوه بر کلمات اسم/فعل و کلمات صفت/قید، گلوباسا دسته سومی از کلمات را دارد: کلمات فعل/صفت-قید. فقط فعلهای کمکی متعلق به این دسته هستند که فقط از سه کلمه تشکیل شده است: abil، musi و ingay.
- abil: (فعل) توانستن؛ (صفت/قید) توانا، قادر
- musi: (فعل) بایستن؛ (صفت/قید) که باید
- ingay: (فعل) باید؛ (صفت/قید) که باید
پسوندهای رایج
پسوند اسمی -ya
پسوند -ya عملکردهای مختلف مفیدی دارد و معادل چندین پسوند فارسی است.
- اسمهای انتزاعی از صفت/قیدها با افزودن -ya مشتق میشوند.
-
real - واقعی (صفت)
realya - واقعیت (اسم) -
bimar - بیمار (صفت)
bimarya - بیماری (اسم) -
huru - آزاد (صفت)
huruya - آزادی (اسم) -
solo - تنها (صفت)
soloya - تنهایی (اسم)
- پسوند -ya برای اشتقاق اسمهای انتزاعی و غیرقابل شمارش از انواع اسمهای عینی و قابل شمارش استفاده میشود.
- poema - شعر (اسم عینی)
- poemaya - شعر (به عنوان یک هنر) (اسم انتزاعی)
پسوند -ya به معنی -یت در فارسی هنگامی که به اسمهایی که روابط را نشان میدهند، متصل میشود.
-
matre - مادر (اسم عینی)
matreya - مادری (اسم انتزاعی) -
patre - پدر (اسم عینی)
patreya - پدری (اسم انتزاعی) -
doste - دوست (اسم عینی)
dosteya - دوستی (اسم انتزاعی)
در برخی موارد، اسم عینی یا قابل شمارش به عنوان فعل استفاده میشود و اسم انتزاعی یا غیرقابل شمارش با استفاده از -ya مشتق میشود و به عنوان همتای فعل عمل میکند.
-
imaje - تصویر (اسم عینی)، تصور کردن (فعل)
imajeya - تخیل (اسم انتزاعی) -
turi - سفر (اسم قابل شمارش)، سفر کردن (فعل)
turiya - گردشگری (اسم غیرقابل شمارش)
به همین ترتیب، اعضای بدن مرتبط با حواس پنجگانه، عمل مرتبط را نشان میدهند (فعل)، در حالی که از -ya برای اشتقاق اسم انتزاعی استفاده میشود.
-
oko - چشم (اسم عینی)، دیدن، نگاه کردن (فعل)
okoya - بینایی یا حس بینایی (اسم انتزاعی) -
ore - گوش (اسم عینی)، شنیدن، گوش دادن (فعل)
oreya - شنوایی یا حس شنوایی (اسم انتزاعی) -
nasa - بینی (اسم عینی)، بوییدن (فعل)
nasaya - بو یا حس بویایی (اسم انتزاعی) -
xeto - زبان (اسم عینی)، چشیدن (فعل)
xetoya - چشایی یا حس چشایی (اسم انتزاعی) -
pifu - پوست (اسم عینی)، لمس کردن (فعل)
pifuya - لامسه یا حس لامسه (اسم انتزاعی)
-
حروف اضافه با استفاده از پسوند -ya به اسم/فعل تبدیل میشوند. به فعلهای حرف اضافهای مراجعه کنید.
-
پسوند -ya همچنین برای تبدیل سایر کلمات تابعی به اسم استفاده میشود. به کلمات تابعی مراجعه کنید.
ریشهشناسی -ya: هندی (सत्य "satya" - حقیقت)، اسپانیایی (alegría - شادی)
پیشوند du-
گلوباسا از پیشوند du- برای بیان اسم مصدر استفاده میکند.
- dudanse - رقصیدن
- dulala - آواز خواندن
پیشوند du- همچنین برای وجه استمراری/عادتی فعل استفاده میشود. به شکلهای فعل مراجعه کنید.
پیشوند du- از dure (مدت) کوتاه شده است.
ریشهشناسی dure:
انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و اسپانیایی
پسوند اسم/فعل -gi
پسوند -gi ممکن است به صفتها، اسمها و فعلها اضافه شود.
صفتها
پسوند -gi صفتها را به فعلهای متعدی تبدیل میکند.
-
bala - قوی
balagi - تقویت کردن -
pul - پر
pulgi - پر کردن -
mor - مرده
morgi - کشتن
اسمها
پسوند -gi به معنی باعث شدن است هنگامی که به اسمها اضافه میشود.
-
zombi - زامبی
zombigi - زامبی کردن -
korbani - قربانی
korbanigi - قربانی کردن
فعلها
پسوند -gi همچنین برای تبدیل فعلهای لازم و متعدی به فعلهای سببی، یا به صورت اختیاری در فعلهای گذرا به هر دو، همانطور که در دستهبندیهای فعل در بالا دیده شد، استفاده میشود.
پسوند -gi از gibe (دادن) کوتاه شده است.
ریشهشناسی gibe:
انگلیسی (give)، آلمانی (geben, gibt) و ماندارین (给 “gěi”)
پسوند اسم/فعل -cu
پسوند -cu ممکن است به صفتها و اسمها، علاوه بر فعلها، همانطور که در دستهبندیهای فعل در بالا دیده شد، اضافه شود.
صفتها
پسوند -cu (شدن) صفتها را به فعلهای لازم تبدیل میکند.
-
roso - قرمز
rosocu - سرخ شدن (قرمز شدن) -
mor - مرده
morcu - مردن (مرده شدن)
اسمها
پسوند -cu به معنی شدن است هنگامی که به اسمها اضافه میشود.
-
zombi - زامبی
zombicu - تبدیل به زامبی شدن -
ixu - بزرگسال (انسان)
ixucu - بالغ شدن
پسوند -cu از cudu (گرفتن، به دست آوردن) کوتاه شده است.
ریشهشناسی
cudu: ماندارین (取得 "qǔdé")، کرهای (취득 “chwideug”)
پسوند صفت/قید -li
در گلوباسا، صفت/قیدها از اسمها به وسیله پسوندهای مختلفی مشتق میشوند. فهرست کامل پسوندها را در ساخت کلمه ببینید. یکی از رایجترین آنها پسوند -li (ـی، مربوط به) است.
-
musika - موسیقی
musikali - موسیقایی -
denta - دندان
dentali - دندانی -
dongu - شرق
donguli - شرقی -
Franse - فرانسه
Franseli - فرانسوی
پسوند -li همچنین برای اشتقاق صفت/قیدها از کلمات تابعی استفاده میشود. به کلمات تابعی مراجعه کنید.
ریشهشناسی -li: فرانسوی (-el, -elle)، اسپانیایی (-al)، انگلیسی (-al, -ly)، آلمانی (-lich)، روسی (-ельный “-elni”, -альный “-alni”)، ترکی (-li)
پسوند صفت/قید -pul
کلمه pul به معنی پر است. با این حال، به عنوان یک پسوند -pul به معنی دارای مقدار کافی یا بیشتر از کافی است.
-
humor - طنز
humorpul - بامزه، خندهدار -
hatari - خطر
hataripul - خطرناک
ریشهشناسی pul: انگلیسی (full)، هندی (पूर्ण “purn”)، روسی (полный “poln-”)
صفتهای فاعلی: پسوند -ne
پسوند -ne به معنی در حالت یا فرآیند فعالِ است و برای اشتقاق آنچه که در گلوباسا به عنوان صفتهای فاعلی شناخته میشوند، استفاده میشود.
صفتهای فاعلی در بیشتر موارد معادل اسم فاعل در فارسی هستند. با این حال، بر خلاف فارسی، صفتهای فاعلی برای تولید شکلهای استمراری فعل استفاده نمیشوند (من در حال خوابیدن هستم، او در حال رقصیدن است و غیره). در عوض، آنها فقط به عنوان صفت عمل میکنند.
-
somno - خوابیدن
somnone meliyen - زیبای خفته -
anda - راه رفتن
andane moryen - مرده متحرک -
danse - رقصیدن
dansene uma - اسب رقصان -
interes - علاقهمند کردن
interesne kitabu - کتاب جالب -
amusa - سرگرم کردن، تفریح
amusane filme - فیلم سرگرمکننده/جالب
ریشهشناسی -ne: انگلیسی (-ing)، فرانسوی (-ant)، اسپانیایی (-ando)، آلمانی (-en, -ende)، روسی (-ный “-ny”)، ترکی (-en, -an)
صفتهای فاعلی در ابتدای جمله
صفتهای فاعلی که در ابتدای جمله ظاهر میشوند، ممکن است به طور متناوب به عنوان عبارات حرف اضافهای با استفاده از شکل مصدر فعل بیان شوند.
Doxone, nini le xorsomno.
در حال خواندن، کودک به خواب رفت.
یا
Fe na doxo, nini le xorsomno.
در حال خواندن کودک به خواب رفت.
یا
Dur na doxo, nini le xorsomno.
هنگام خواندن، کودک به خواب رفت.
این ساختار به ویژه زمانی مفید است که عبارت شامل یک مفعول مستقیم باشد، زیرا برخلاف اسم فاعل در فارسی، صفتهای فاعلی در گلوباسا نمیتوانند به عنوان فعل عمل کنند.
Dur na doxo sesu preferido kitabu, nini le xorsomno.
هنگام خواندن کتاب مورد علاقهاش، کودک به خواب رفت.
طبیعتاً، این عبارات همچنین ممکن است به عنوان جملهوارههای کامل، برخلاف عبارات حرف اضافهای، بیان شوند.
Durki te le doxo (sesu preferido kitabu), nini le xorsomno.
هنگامی که او (کتاب مورد علاقهاش را) میخواند، کودک به خواب رفت.
صفتهای مفعولی
صفتهای فاعلی ممکن است با افزودن پیشوند مجهول be- مجهول شوند تا آنچه که در گلوباسا به عنوان صفتهای مفعولی (یا به طور خلاصه صفتهای مفعولی) شناخته میشوند، مشتق شوند. معادل دقیقی در فارسی برای صفتهای مفعولی وجود ندارد.
- belalane melodi - ملودیای که خوانده میشود
- belubine doste - دوست دوستداشتنی
صفتهای غیرفعال: پسوند -do
پسوند -do به معنی در حالت غیرفعالِ است. کلماتی که دارای این پسوند هستند در گلوباسا به عنوان صفتهای غیرفعال شناخته میشوند و معمولاً به عنوان اسم مفعول در فارسی ترجمه میشوند. با این حال، بر خلاف فارسی، صفتهای غیرفعال برای تولید شکلهای کامل یا مجهول فعل استفاده نمیشوند (من کار کردهام، دزدیده شد و غیره). در عوض، آنها فقط به عنوان صفت عمل میکنند.
شایان ذکر است که از نظر فنی، پسوند -do به جنبه اسم اسم/فعلها اضافه میشود. به همین دلیل، -do ممکن است به اسم/فعلهای متعدی، لازم یا گذرا به هر دو اضافه شود.
با فعلهای متعدی
- hajado ergo - کار ضروری (در حالت ضرورت)
- bujodo morgiyen - قاتل دستگیر شده (در حالت دستگیری)
با فعلهای لازم
- Uncudo Nasyonlari - ملل متحد (در حالت اتحاد)
- awcudo fleytora - هواپیمای ناپدید شده (در حالت ناپدید شدن)
با فعلهای گذرا به هر دو
- kasirudo janela - پنجره شکسته (در حالت شکستگی)
- klosido dwer - در بسته (در حالت بسته بودن)
ریشهشناسی -do: انگلیسی (-ed)، اسپانیایی (-ado, -ido)
پسوند قید -mo
صفت/قیدهایی که صفت/قیدهای دیگر را توصیف میکنند، که به عنوان قیدهای توصیفکننده صفت/قید شناخته میشوند، پسوند -mo را اضافه میکنند. جفت عبارات زیر را مقایسه کنید.
-
perfeto blue oko - چشمان آبی بینقص (چشمان آبی که بینقص هستند)
perfetomo blue oko - چشمان کاملاً آبی (چشمانی که کاملاً آبی هستند) -
naturali syahe tofa - موی سیاه طبیعی (کلاهگیس نیست)
naturalimo syahe tofa - موی سیاه به طور طبیعی (رنگ نشده) -
sotikal doxone nini - کودک ساکتی که در حال خواندن است
sotikalmo doxone nini - کودکی که در سکوت در حال خواندن است
کلمات کارکردی: حروف ربط، حروف اضافه و قیدهای کارکردی
همچنین فصلهای جداگانهٔ زیر را ببینید: ضمایر، همبستهها و اعداد
حروف ربط
- ji - و
- iji... ji... - هم... و هم...
- or - یا
- oro... or... - یا... یا...
- nor - نه
- noro... nor... - نه... نه...
- kam - حرف پرسشی بله/خیر
- kama... kam... - آیا... یا (آیا)...
- mas - اما
- eger - اگر
- kwas - انگار که [kwasi - به نظر رسیدن]
- ki - که (حرف ربط جملهوارهای)
Fe
Fe یک حرف اضافه چندمنظوره با معنای کلی و نامعین است که اغلب به صورت ــِ (مربوط به) ترجمه میشود. میتوان از آن به عنوان حرف اضافه زمان (در)، حرف اضافه مکان (فقط در عبارات حرف اضافهای، همانطور که در زیر نشان داده شده است)، در عبارات ابتدای جمله، به عنوان جایگزینی برای صفتهای -li، و در مواردی که هیچ حرف اضافه دیگری مناسب نیست، استفاده کرد.
Fe با اکثر اصطلاحات زمانی اختیاری است، همانطور که در مثالهای زیر نشان داده شده است:
(fe) ban mara - در یک موقعیت خاص، یک بار، روزی روزگاری
(fe)
duli mara - گاهی اوقات، گهگاه
(fe) hin mara - این بار
(fe) hin momento - در این لحظه
(fe)
Lunadin - (در) دوشنبه
(fe) duli Lunadin - (در)
دوشنبهها
(fe) nundin - امروز (به عنوان قید استفاده میشود)
(fe) tiga din fe xaya - سه روز بعد
عبارات fe nunya (در حال حاضر، اکنون)، fe leya (در گذشته، قبلاً) و fe xaya (در آینده، بعداً) معمولاً دستنخورده باقی میمانند.
بیان مالکیت
گلوباسا دو راه برای بیان مالکیت دارد. حرف اضافه de (ــِ، متعلق به) برای بیان مالکیت توسط اسمها استفاده میشود.
Baytu de Maria sen day.
"خانهٔ ماریا بزرگ است."
خانهٔ ماریا بزرگ است.
اگر اسم مشخص باشد، از ضمیر استفاده میشود (te/to یا ete/oto):
To de Maria sen day.
مال ماریا بزرگ است.
پسوند -su به ضمایر اضافه میشود تا صفتهای ملکی ساخته شوند. به طور مشابه، حرف su برای بیان مالکیت توسط اسمها استفاده میشود و معادل پسوند ملکی انگلیسی 's است. با این حال، برخلاف انگلیسی، su به عنوان یک کلمه جداگانه استفاده میشود.
Maria su baytu sen day.
خانهٔ ماریا بزرگ است.
اگر اسم مشخص باشد، از ضمیر استفاده میشود (te/to یا ete/oto):
Maria su to sen day.
مال ماریا بزرگ است.
حروف اضافه مکان
- in - در، داخل
- inli - (صفت) داخلی، درونی
- fe inya - (در) داخل؛ درون
- ex - بیرون (از)
- exli - (صفت) خارجی، بیرونی
- fe exya - (در) بیرون
- per - روی
- perli - (صفت) سطحی
- fe perya - روی سطح
- bax - زیر، پائین
- baxli - زیرین
- fe baxya - زیر، پائین
- of - از (جدا شدن)، خارج از، از
- cel - به (حرکت) [cele
- هدف/منظور]
- celki - به طوری که، برای اینکه
- cel na - به منظور
- cel in - به داخل
- cel ex - از، خارج از
- hoy - به سمت [hoyo - جهت/سمت]
- intre - بین
- fe intreya - در میان
- ultra - فراتر از
- fe ultraya - فراتر از
- infra - زیر
- infrali - پایینتر
- infer - شکل کوتاهتر
infraya: پستی، پایینی
- fe infer - پایین، زیر
- cel infer - پایین، به سمت پایین
- supra - بالا
- suprali - بالاتر
- super - شکل کوتاهتر
supraya: برتری، بالایی
- fe super - بالا
- cel super - بالا، به سمت بالا
- pas - از میان، از طریق، از راه [pasa - عبور]
- tras - آنطرف، در طرف دیگر، فرا-
- cis - در این طرف
- wey - دور [jowey - اطراف]
- fol - در کنار، مطابق با
[folo - دنبال کردن]
- fe folya - در کنار، بر این اساس
- posfol - مخالف (در جهت مخالف)
عبارات حرف اضافهای و حروف ربط
- ruke - (اسم) پشت، عقب؛
(فعل) پشت بودن، در عقب بودن
- fe ruke - در عقب
- fe ruke de - پشت، در پشتِ
- kapi - (اسم) سر؛
(فعل) در بالا بودن
- fe kapi - در بالا
- fe kapi de - بر بالای
- fronta - (اسم) پیشانی، جلو؛
(فعل) در جلو بودن
- fe fronta - در جلو
- fe fronta de - در جلوی
- muka - (اسم) صورت؛
(فعل) روبرو بودن، رو در رو بودن، مقابل بودن
- fe muka - روبرو، رو در رو
- fe muka de - روبروی
- oposya - (اسم) مخالف؛
(فعل) مخالف بودن
- fe oposya - برعکس
- fe oposya de - مخالف، در مقابل، ضد (فیزیکی)
- peda - (اسم) پا، ته؛
(فعل) در ته بودن
- fe peda - در ته
- fe peda de - در تهِ
- comen - (اسم) پهلو، کنار؛
(فعل) کنار بودن
- fe comen - در کنار
- fe comen de - در کنارِ، کنارِ، پهلوی
- tayti - (اسم) جایگزین،
جانشین؛ (فعل) جایگزین کردن، جانشین کردن
- fe tayti fe - به جای
- fe tayti ki - به جای اینکه + جمله
- kompara - (اسم) مقایسه؛
(فعل) مقایسه کردن
- fe kompara fe - در مقایسه با
- fe kompara ki - در حالی که
- kosa - (اسم) علت؛
(فعل) باعث شدن
- fe kosa fe; kos - به دلیل، به خاطر
- kos (den)to - به همین دلیل، بنابراین
- fe kosa ki; koski - زیرا، چون
- folo - دنبال کردن
- fe folo - بنابراین، در نتیجه، پس
- fe folo fe - در نتیجهٔ، به عنوان نتیجهٔ
- fe folo ki - (چنان، طوری) که
- ner - نزدیک، نزدیک (به)
- ner fe - نزدیکِ، نزدیک به
- teli - دور، خیلی دور، دوردست
- teli fe - دور از
سایر حروف اضافه
- el - نشانگر مفعول مستقیم
- به عنوان یک حرف اضافه عمل میکند و معمولاً حذف میشود
- de - ــِ (متعلق به)
- tas - به (نشانگر مفعول غیرمستقیم)، برای
- tem - درباره [tema - موضوع]
- pro - به نفع، برای، موافق (مخالف anti)
- anti - ضد، مخالف
- fal - (انجام شده) توسط [fale - انجام دادن، ساختن]
- har - با (داشتن)
[hare - داشتن]
- nenhar - بدون (نداشتن)
- ton - (همراه/با) با
[tongo - با هم]
- nenton - بدون، جدا از
- yon - با (استفاده کردن)، به
وسیلهٔ [yongu - استفاده کردن]
- yon na - با + بن مضارع + ــِ فعل
- nenyon - بدون (استفاده نکردن)
- nenyon na - بدون + بن مضارع + ـِ فعل
- por - در ازای
- por (moyun) - به ازای هر
کلمات کارکردی زمان
- dur - در طول، برای + عبارت
اسمی
- dur (moyun) - به ازای هر
- dur na - در حالی که + بن مضارع + ـِ فعل
- durki - در حالی که + جمله
- fin- - (پیشوند) پایان، رسیدن
به [fini - تمام کردن/پایان دادن]
- finfe - (حرف اضافه) تا + عبارت اسمی
- finki - (حرف ربط) تا + جمله
- xor- - (پیشوند) آغاز
[xoru - شروع کردن/آغاز کردن]
- xorfe - (حرف اضافه) از، از زمان + عبارت اسمی
- xorki - (حرف ربط) از زمانی که + جمله
- jaldi - زود
- dyer - دیر
- haji - هنوز
- no haji - دیگر نه، دیگر
- uje - قبلا، تاکنون
- no uje - هنوز نه
- fori - فوری، بی درنگ
- pimpan - مکرر، اغلب
- nadir - به ندرت، کم
- mara - بار (دفعه)
- (fe) ban mara - یک بار، روزی روزگاری
- (fe) duli mara - گاهی اوقات
- nun - حرف زمان حال
- nunli - در حال حاضر، فعلی
- nunya - زمان حال
- fe nunya - در حال حاضر، اکنون
- nundin - امروز
- (fe) nunli din - امروزه
- ja- - (پیشوند) بلافاصله مجاور
[jara - همسایه]
- jali - مجاور
- le - حرف زمان گذشته
- jale - به تازگی (زمان گذشتهی قریب الوقوع)
- jaledin - دیروز
- leli - گذشته، قبلی، سابق
- jaleli - آخرین، تازهترین
- nerleli - به تازگی
- telileli - خیلی وقت پیش
- leya - (اسم) گذشته
- fe leya - در گذشته، قبلاً
- lefe - قبل از + عبارت اسمی؛ پیش
- lefe or fe - تا (در یا قبل از)
- lefe na - قبل از + بن مضارع + ـِ فعل
- leki - قبل از + جمله
- xa - *حرف زمان آینده*
- jaxa - در شرف بودن (زمان آیندهی قریب الوقوع)
- jaxadin - فردا
- xali - (صفت) آینده
- jaxali - بعدی، آتی، (و) سپس
- nerxali - به زودی
- telixali - در دراز مدت
- xaya - (اسم) آینده؛ (فعل) بعد بودن، بعد آمدن، دنبال کردن
- fe xaya - در آینده، بعداً
- xafe - بعد از، در + عبارت اسمی
- xafe na - بعد از + بن مضارع + ـِ فعل
- xaki - بعد از + جمله
کلمات کارکردی کمیت و درجه
- kriban - تقریباً
- kufi - کافی، به اندازه (از نظر
کمیت)
- kufimo - به اندازه کافی، به قدر کافی (از نظر درجه)
- plu - چندین (برای بیان جمع به کار می رود)
- multi - زیاد، فراوان
- xosu - کم، اندک (از نظر کمیت)، کمی [مخالف multi]
- daymo - بسیار، خیلی زیاد
- lilmo - کمی (از نظر درجه) [مخالف daymo]
- godomo - بیش از حد
- total - کل، همه
- eskaso - به ندرت، به سختی، دشوار
- daju - تقریبی، حدود، دور و بر
- dajuya - (اسم) تخمین؛ (فعل) تخمین زدن
سایر قیدهای کارکردی
- no - نه، خیر، فعل منفی ساز (نَـ)
- noli - منفی
- noya - نه گفتن (به)، نفی کردن، انکار کردن، رد کردن
- si - بله
- sili - مثبت
- siya - بله گفتن (به)، تایید کردن
- hata - حتی
- no hata - حتی نه
- fe hataya - با این حال، با وجود این، علیرغم آن
- fe hataya fe - با وجود، علیرغم + عبارت اسمی
- fe hataya na با وجود + بن مضارع+ ـِ فعل
- fe hataya ki - اگرچه، هرچند، با وجود اینکه + جمله
- pia - همچنین، نیز
- sol - فقط [solo - تنها، یگانه]
مقایسه
- kom - به عنوان (قابل مقایسه با)، از (در مقایسه با) [kompara - مقایسه/مقایسه کردن]
- denmo... kom... - به همان اندازه... که...
- max - بیشتر
- maxpul - اضافی، دیگر؛ علاوه بر این، همچنین، بعلاوه
- ji max (o)to/(e)te - و غیره
- max... kom... - بیشتر (تعداد بیشتری از، مقدار بیشتری)... + اسم/فعل از...
- maxmo... kom... - بیشتر (به درجه بیشتری)... + صفت/قید از...
- denkwanti... kom... - به همان اندازه که
- dennumer... kom... - به همان تعداد که
- maxim - بیشترین
- maximum - حداکثر، حداکثر تا
- maximumya - حداکثر
- maximummo - تا حد امکان...
- maxori - (صفت/قید) بیشترین
(اکثریتِ)، اکثراً
- maxoriya - اکثریت
- maxus - (حرف اضافه) به
علاوه، به اضافهٔ، علاوه بر
- maxusli - (صفت/قید) مثبت (+۱، +۲، غیره)، علاوه بر (آن)
- fe maxusya - علاوه بر (آن)
- min - کمتر
- min... kom... - کمتر... + اسم/فعل از...
- minmo... kom... - کمتر... + صفت/قید از...
- minim - کمترین
- minimum - حداقل، دست کم
- minimumya - حداقل
- minori - (صفت/قید) اقلیتِ
- minoriya - اقلیت
- minus - (حرف اضافه) منهای،
به جز
- minusli - (صفت/قید) منفی (-۱، -۲، غیره)، به جز آن
- fe minusya - به جز آن
- minus eger - مگر اینکه
تاکید تقابلی
حرف he ممکن است برای بیان تاکید تقابلی بر بیشتر کلمات استفاده شود: تعیین کننده ها (به همبستهها مراجعه کنید)، کلمات محتوایی، قیدهای کارکردی و حروف فعل. این حرف درست قبل از کلمه مورد تاکید ظاهر میشود. مجموعه جملات زیر را مقایسه کنید:
He mi le nilwatu loga ki te le cori misu pesa.
من (خودم) هرگز نگفتم که او پولم را دزدید. (شخص دیگری گفت که او پول را دزدید.)
Mi le he nilwatu loga ki te le cori misu pesa.
من هرگز نگفتم که او پولم را دزدید. (من قطعاً نگفتم و نمیگویم که او پولم را دزدید.)
Mi le nilwatu he loga ki te le cori misu pesa.
من هرگز نگفتم که او پولم را دزدید. (به صورت شفاهی، گفته نشد که او پولم را دزدید، اما تلویحاً اینطور بود.)
Mi le nilwatu loga ki he te le cori misu pesa.
من هرگز نگفتم (این) او (بود که) پولم را دزدید. (من گفتم که شخص دیگری پولم را دزدید.)
Mi le nilwatu loga ki te le he cori misu pesa.
من هرگز نگفتم که او پولم را دزدید. (من گفتم که او پولم را برداشت، اما آن را دزدی توصیف نمیکنم.)
Mi le nilwatu loga ki te le cori he misu pesa.
من هرگز نگفتم که او پول من را دزدید. یا، من هرگز نگفتم پولی که او دزدید مال من بود. (من گفتم که او پول شخص دیگری را دزدید.)
Mi le nilwatu loga ki te le cori misu he pesa.
من هرگز نگفتم که او پول مرا دزدید. یا، من هرگز نگفتم چیزی که او از من دزدید، پول بود. (او چیز دیگری از من دزدید.)
برای تاکید بیشتر، همچنین میتوان کلمه مورد تاکید را به همراه he به جلو منتقل کرد، و بعد از آن یک کاما و کل جمله بدون he را آورد. به عنوان مثال:
He nilwatu, mi le nilwatu loga ki te le cori misu pesa.
هرگزِ هرگز، من هرگز نگفتم که او پولم را دزدید.
He cori, mi le nilwatu loga ki te le cori misu pesa.
دزدید؟ من هرگز نگفتم که او پولم را دزدید.
سایر کلمات کارکردی
ضمایر
ضمایر فاعلی/مفعولی
ضمایر فاعلی/مفعولی گلوباسا به شرح زیر است:
| مفرد | جمع | |
|---|---|---|
| اول شخص | mi - من | imi - ما |
| دوم شخص | yu - تو، شما | uyu - شما |
| سوم شخص (جاندار) |
te - او (مذکر، مونث، خنثی) | ete - آنها |
| سوم شخص (بیجان) |
to - آن | oto - آنها |
| ren - آدم، شخص | ||
| se - ضمیر انعکاسی (خودم، خودت، خودش، خودمان، خودشان) | ||
| da - ضمیر موصولی (او، آنها) | ||
از te و ete که خنثی هستند برای تمام اشکال زنده و اشیاء شخصیتپردازی شده استفاده میشود. اگر تاکید بر جنسیت ضروری باشد، میتوان از صفتهای fem و man، که برای اسمها نیز استفاده میشوند، به عنوان پیشوند استفاده کرد.
- femte - او (مونث)
- mante - او (مذکر)
- femete/manete - آنها (مونث/مذکر)
تأکید
حرف he با ضمایر فاعلی برای بیان تأکید استفاده میشود.
he mi - خودم
he yu - خودت
و غیره
صفات ملکی
صفات ملکی از ضمایر با افزودن پسوند -su به دست میآیند:
| مفرد | جمع | |
|---|---|---|
| اول شخص | misu - مالِ من | imisu - مالِ ما |
| دوم شخص | yusu - مالِ تو، مالِ شما | uyusu - مالِ شما |
| سوم شخص جاندار |
tesu - مالِ او (مذکر، مونث، خنثی) | etesu - مالِ آنها |
| سوم شخص بیجان |
tosu - مالِ آن | otosu - مالِ آنها |
| rensu - مالِ شخص | ||
| sesu - مالِ خودم، مالِ خودت، مالِ خودش، مالِ خودمان، مالِ خودشان | ||
| dasu - (جملات موصولی) مالِ او | ||
همانند ضمایر، صفات ملکی خنثی tesu و etesu معمولاً برای تمام موجودات جاندار سوم شخص استفاده میشوند. اگر تأکید بر جنسیت ضروری باشد، میتوان از پیشوندهای fem و man استفاده کرد.
- femtesu - مالِ او (مونث)
- mantesu - مالِ او (مذکر)
- femetesu/manetesu - مالِ آنها (مونث/مذکر)
ضمایر ملکی
ضمایر ملکی با اضافه کردن ضمیر (e)te یا (o)to به صفات ملکی ساخته می شوند:
| مفرد | جمع | |
|---|---|---|
| اول شخص | misu te/to - مالِ من | imisu te/to - مالِ ما |
| دوم شخص | yusu te/to - مالِ تو | uyusu te/to - مالِ شما |
| سوم شخص جاندار |
tesu te/to - مالِ او | etesu te/to - مالِ آنها |
| سوم شخص بیجان |
tosu te/to - مالِ آن | otosu te/to - مالِ آنها |
| rensu te/to - متعلق به شخص | ||
| sesu te/to - مالِ خودم، مالِ خودت، مالِ خودش، مالِ خودمان، مالِ خودشان | ||
ضمایر سوم شخص در انتهای عبارات اسمی
همانطور که در بخش همبستهها (Correlatives) دیده میشود، ضمایر سوم شخص (te/to و ete/oto) برای ضمایر همبسته استفاده میشوند زیرا معرفهها (ke, hin, den, و غیره) باید همیشه با یک اسم یا ضمیر همراه شوند. عبارات اسمی را ببینید.
به طور مشابه، (e)te/(o)to در انتهای عبارات اسمی زمانی که اسم مشخص است استفاده میشود.
یکی از دلایل این قاعده، همانطور که در زیر نشان داده شده است، این است که چون اسمها و فعلها در گلوباسا شکل یکسانی دارند، اگر یک معرفه یا صفت بدون اسم (یا ضمیر) بیاید، ممکن است به اشتباه تصور شود که اسم/فعل بلافاصله بعد را توصیف میکند.
Multi te pala sol in Englisa.
بسیاری (از مردم) فقط به انگلیسی صحبت میکنند.
دلیل دیگر، همانطور که در زیر نشان داده شده است، این است که گلوباسا از حروف تعریف استفاده نمیکند. بنابراین در حالی که انگلیسی میتواند از صفتها به عنوان اسم استفاده کند، گلوباسا نمیتواند.
bon te, bur te ji colo te
خوب (ه)، بد (ه) و زشت
(ه)
همچنین توجه داشته باشید که اگرچه te و to ضمایر مفرد هستند، اما میتوانند به صورت اختیاری با کلماتی که دلالت بر جمع دارند، مانند max، min، multi، xosu استفاده شوند.
وابستهها
جدول وابستهها
| پرسشی (کدام) |
اشاره (این) |
اشاره (آن) |
نامشخص (بعضی، یک) |
کلی (هر، هر یک) |
منفی (هیچ) |
دیگر (دیگر، متفاوت،) |
یکسان (همان) |
|
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
| هر اسمی | ke... کدام... |
hin... این... |
den... آن... |
ban... بعضی... یک... |
moy... هر... هر یک... |
nil... هیچ... هیچیک از... |
alo... ...دیگر ...متفاوت |
sama... همان... |
| چیز to - آن (ضمیر) |
keto چه کدام یک |
hinto این (چیز)، این یکی |
dento آن (چیز)، آن یکی |
banto چیزی |
moyto همهچیز |
nilto هیچچیز هیچکدام |
aloto چیز دیگر |
samato همان چیز |
| چیز جمع oto - آنها |
keoto چه چیزهایی کدامها |
hinoto اینها (چیزها)، اینها |
denoto آنها (چیزها)، آنها |
banoto بعضی چیزها |
moyoto همهی چیزها |
niloto هیچکدام از آنها |
alooto چیزهای دیگر |
samaoto همان چیزها |
| موجود جاندار te - او (مذکر/مونث) یا هر موجود زنده |
kete چه کسی کدام یک |
hinte این یکی |
dente آن یکی |
bante یک نفر |
moyte همه |
nilte هیچکس |
alote یک نفر دیگر |
samate همان یکی |
| موجود جاندار جمع ete - آنها |
keete چه کسانی کدامها |
hinete اینها |
denete آنها |
banete بعضی از آنها |
moyete همهی آنها |
nilete هیچکدام از آنها |
aloete بعضی دیگر |
samaete همانها |
| مالکیت -su - پسوند ملکی |
kesu مال چه کسی |
hinsu مال این |
densu مال آن |
bansu مال یک نفر |
moysu مال همه |
nilsu مال هیچکس |
alosu مال یک نفر دیگر |
samasu مال همان شخص |
| نوع، روش -pul - پسوند صفت/قید |
kepul چهطور؛ چگونه (به چه روشی) |
hinpul اینطور؛ به این روش |
denpul آنطور؛ به آن روش |
banpul یک نوع؛ به یک روشی |
moypul هر نوع؛ به هر روشی |
nilpul هیچ نوع؛ به هیچ روشی |
alopul یک نوع دیگر؛ به روشی دیگر |
samapul همان نوع؛ به همان روش |
| درجه -mo - پسوند قید |
kemo چقدر (تا چه حد) |
hinmo تا این حد آره، بله (محاورهای) |
denmo تا آن حد همانقدر، چنان، اینچنین |
banmo تا حدی، نسبتاً |
moymo تا هر درجهای |
nilmo به هیچ وجه |
alomo تا حد دیگری |
samamo تا همان حد |
| کمیت، مقدار kwanti - کمیت مقدار |
kekwanti چقدر |
hinkwanti اینقدر |
denkwanti آنقدر |
bankwanti مقداری |
moykwanti کل مقدار |
nilkwanti هیچ مقداری، هیچ |
alokwanti مقدار متفاوتی |
samakwanti همان مقدار |
| تعداد numer - تعداد |
kenumer چند تا |
hinnumer این تعداد |
dennumer آن تعداد |
bannumer تعدادی |
moynumer همهی |
nilnumer هیچکدام |
alonumer تعداد متفاوتی |
samanumer همان تعداد |
| مکان loka - مکان |
keloka کجا |
hinloka اینجا |
denloka آنجا |
banloka یک جایی |
moyloka همهجا |
nilloka هیچجا |
aloloka جای دیگر |
samaloka در همان مکان |
| زمان watu - زمان |
kewatu کِی |
hinwatu حالا |
denwatu آنوقت |
banwatu یک وقتی |
moywatu همیشه |
nilwatu هرگز |
alowatu در زمانی دیگر |
samawatu در همان زمان |
| دلیل (علت یا هدف) seba - دلیل |
keseba چرا، برای چه |
hinseba به این دلیل |
denseba به آن دلیل |
banseba به یک دلیلی |
moyseba به هر دلیلی |
nilseba بدون دلیل |
aloseba به دلیلی دیگر |
samaseba به همان دلیل |
| روش، طرز maner - روش، طرز |
kemaner چگونه (توسط چه روشی) |
hinmaner اینطور، اینچنین، به این روش |
denmaner آنطور، آنچنین، به آن روش |
banmaner یکجوری، به یک روشی |
moymaner به هر روشی |
nilmaner به هیچ روشی |
alomaner به روشی دیگر |
samamaner به همان روش |
| تاکیدی he - هر، -ever |
he keto هر چه |
he hinto همین یکی |
he dento همان یکی |
he banto هر چیزی |
he moyto هر چیزی و همه چیز |
he nilto هیچکدام، حتی یکی هم نه |
he aloto هر چیز دیگر |
he samato دقیقا همان چیز |
وابستههای توصیفگر
کلمات وابستهی ke, hin, den, ban, moy, nil, alo و sama باید همیشه با یک اسم (چه با صفت توصیف شده باشد چه نه) یا یک ضمیر دنبال شوند. این کلمات هرگز نباید به تنهایی بیایند، زیرا با حذف (ضمیر) اسم، وابسته به راحتی میتواند به عنوان توصیفگر اسم/فعلی که بعد از آن میآید، اشتباه گرفته شود. در غیاب یک اسم مشخص، ضمایر te یا to پایان عبارت اسمی را نشان میدهند. به عبارات اسمی مراجعه کنید.
جملات زیر را مقایسه کنید:
Hinto bon nasacu.
این (چیز) بوی خوبی میدهد.
در جمله بالا، -to پایان عبارت اسمی را نشان میدهد.
Hin bon nasacu... memorigi mi cel misu femgami.
این بوی خوب... مرا به یاد همسرم
میاندازد.
در جمله بالا، nasacu پایان عبارت اسمی را نشان میدهد.
kekwanti, kenumer
به همین ترتیب، kekwanti (چه مقدار از) و kenumer (چه تعداد از) نیز باید با te یا to دنبال شوند، زمانی که یک اسم ضمنی باشد و مشخص نشده باشد.
kenumer bon lala - چند تا آهنگ خوب
در مقابل
Kenumer te bon lala?
چند تا (از آنها) خوب آواز میخوانند؟
Mi le kari dua kilogramo fe risi. Yu le kari kekwanti to?
من دو کیلوگرم برنج خریدم.
تو چقدر خریدی؟
cel اجباری
حرف اضافه cel با وابستههای loka زمانی که حرکت در میان باشد، اجباری است.
cel keloka - کجا (به)
cel hinloka - اینجا (به اینجا)
cel denloka - آنجا (به آنجا)
و غیره
سوالات در مقابل جملهوارههای پرسشی در جملات خبری
جملهوارههای پرسشی در جملات خبری جملهوارههایی هستند که به جای عبارات اسمی ظاهر میشوند و به معنی پاسخ به سوال "XYZ؟" یا گونهای از آن هستند. آنها با معرفی شدن با حرف ربط جملهوارهای ku، با استفاده از همان توصیفگر (ke) که در سوالات واقعی دیده میشود، و حفظ ترتیب کلمات سوال همتای جملهواره، شکل میگیرند.
جفت جملات مثال زیر نشاندهنده: (۱) سوالات واقعی، (۲) جملات خبری با جملهوارههای پرسشی هستند.
ke - کدام; kete - چه کسی (را); keto - چه
(1) Kete lubi yu?
"چه کسی تو را دوست دارد؟"
چه کسی تو را دوست دارد؟
(2) Mi jixi ku kete lubi yu.
"من این را میدانم: چه کسی تو را دوست
دارد؟."
من میدانم چه کسی تو را دوست دارد.
(1) Yu lubi kete?
"تو چه کسی را دوست داری."
چه کسی را دوست داری؟
(2) Mi jixi ku yu lubi kete.
"من این را میدانم: تو چه کسی را دوست
داری؟."
من میدانم چه کسی را دوست داری.
(1) Te vole na yam keto?
"او میخواهد چه چیزی بخورد؟"
او میخواهد چه چیزی
بخورد؟
(2) Mi le wanji ku te vole na yam keto.
"من این را فراموش کردم: او میخواهد چه
چیزی بخورد؟."
من فراموش کردم او میخواهد چه چیزی بخورد.
(1) Te le gibe pesa tas ke doste?
"او پول را به کدام دوست داد؟" او پول را به کدام
دوست داد؟
(2) Te le no loga ku te le gibe pesa tas ke doste.
"او نگفت این را او پول را به
کدام دوست داد؟."
او نگفت پول را به کدام دوست داد.
kesu - مال چه کسی
(1) Hinto sen kesu kursi?
"این صندلی مال چه کسی است؟"
این صندلی مال چه کسی
است؟
(2) Mi vole na jixi ku hinto sen kesu kursi.
"من میخواهم این را بدانم: این
صندلی مال چه کسی است؟."
من میخواهم بدانم این صندلی مال چه کسی است.
(1) Kesu kitabu sen per mesa?
"کتاب چه کسی روی میز است؟"
کتاب چه کسی روی میز
است.
(2) Mi jixi ku kesu kitabu sen per mesa.
"من این را میدانم: کتاب چه کسی روی میز
است؟."
من میدانم کتاب چه کسی روی میز است.
kepul - چگونه یا چه نوع (با اسم)؛ چگونه (با فعل)
(1) Yu sen kepul?
"تو چطوری؟"
تو چطوری؟
(2) Te le swal ku yu sen kepul.
"او پرسید این را: تو چطوری؟."
او
پرسید تو چطور بودی.
(1) Yu sen kepul insan?
"تو چه نوع آدمی هستی؟"
تو چه نوع آدمی هستی؟
(2) Mi jixi ku yu sen kepul insan.
"من این را میدانم: تو چه نوع آدمی
هستی؟."
من میدانم تو چه نوع آدمی هستی.
kemo - چقدر (تا چه حد)
(1) Te sen kemo lao?
"او چند سال دارد؟"
او چند سال دارد؟
(2) Te le loga tas mi ku te sen kemo lao.
"او به من گفت این را: او چند سال
دارد؟."
او به من گفت چند سال دارد.
(1) Yu sen kemo pilodo?
"تو چقدر خستهای؟"
تو چقدر خستهای؟
(2) Mi jixi ku yu sen kemo pilodo.
من این را میدانم: "تو چقدر خستهای؟".
من
میدانم تو چقدر خستهای.
kekwanti - چقدر; kenumer - چند تا
(1) Yu le kari kekwanti risi?
"تو چقدر برنج خریدی؟"
تو چقدر برنج خریدی؟
(2) Mi le oko ku yu le kari kekwanti risi.
"من این را دیدم: تو چقدر برنج
خریدی؟."
من دیدم تو چقدر برنج خریدی.
(1) Yu hare kenumer bete?
"تو چند تا بچه داری؟"
تو چند تا بچه داری؟
(2) Mi jixivole ku yu hare kenumer bete.
"من متعجبم این را: تو چند تا بچه
داری؟."
من متعجبم تو چند تا بچه داری.
keloka - کجا
(1) Te ergo keloka?
"او کجا کار میکند؟"
او کجا کار میکند؟
(2) Mi jixi ku te ergo keloka.
"من این را میدانم: او کجا کار
میکند؟."
من میدانم او کجا کار میکند.
kewatu - کِی
(1) Te xa preata kewatu?
"او کِی خواهد رسید؟"
او کِی خواهد رسید؟
(2) Dento sen ku te xa preata kewatu.
"آن این است: او کِی خواهد
رسید؟."
آن وقتی است که او خواهد رسید.
keseba - چرا
(1) Yu le no idi cel parti keseba?
"تو چرا به مهمانی نرفتی؟"
چرا تو به مهمانی
نرفتی؟
(2) Mi jixi ku yu le no idi cel parti keseba.
"من این را میدانم: تو چرا به
مهمانی نرفتی؟."
من میدانم چرا تو به مهمانی نرفتی.
kemaner - چگونه (چطور انجام شده)
(1) Yu le xuli mobil kemaner?
"تو ماشین را چگونه تعمیر کردی؟"
تو ماشین را
چگونه تعمیر کردی؟
(2) Mi jixivole ku yu le xuli mobil kemaner.
من متعجبم این را: تو ماشین را چگونه
تعمیر کردی؟."
من متعجبم تو ماشین را چگونه تعمیر کردی.
جملات خبری با عبارات پرسشی
گاهی گویشوران یک جملهواره پرسشی را به یک عبارت، حتی به یک کلمه پرسشی تنها، تقلیل میدهند. حرف ربط ku همچنان در غیاب یک جملهواره کامل استفاده میشود.
Mi jixi ku fe ke mesi.
من میدانم در چه ماهی.
Te le no loga ku keseba.
او نگفت چرا.
Dento sen ku keloka.
آن جایی است که.
Mi jixi ku na idi keloka.
من میدانم کجا بروم.
حروف ربط عبارتی وابستهای
حروف ربط عبارتی وابستهای به -loka, -watu, -seba و -maner ختم میشوند، و از حرف ربط نسبی hu استفاده میکنند.
Mi ergo denloka hu yu ergo.
من کار میکنم جایی که تو کار میکنی.
Mi xa preata denwatu hu yam sen jumbi. یا Denwatu hu yam sen
jumbi, mi xa preata.
من خواهم رسید وقتی که غذا آماده باشد. یا وقتی
که غذا آماده باشد، من خواهم رسید.
Mi le no idi cel parti denseba hu yu idi.
من به مهمانی نرفتم به این
دلیل که تو رفتی.
Mi le xuli mobil denmaner hu yu le alim tas mi.
من ماشین را تعمیر کردم
چگونه/همانطور که تو به من یاد دادی.
Denmaner hu mi le loga...
همانطور که گفتم...
وابستههای مقایسهای
حرف ربط kom به معنی مانند، مثل است و با وابستههایی که به -pul, -mo, -kwanti و -numer ختم میشوند برای مقایسه استفاده میشود. در جفت جملات مثال زیر، جمله دوم یک کلمه یا عبارت خاص را با یک وابسته جایگزین میکند.
(1) Mi sen hazuni kom yu.
من ناراحتم مثل تو.
(2) Mi sen denpul kom yu.
من مثل تو هستم.
(1) Mi salom yu sodarsim kom misu sodar.
من به تو سلام میکنم برادرانه
مثل برادرم.
(2) Mi salom yu denpul kom misu sodar.
من به تو سلام میکنم مثل
برادرم.
(1) Mi no abil na lala meli kom yu.
من نمیتوانم آواز بخوانم زیبا مثل
تو.
(2) Mi no abil na lala denpul kom yu.
من نمیتوانم آواز بخوانم مثل
تو.
(1) Sama kom mi, pia te hare tiga bete.
مثل من، او هم سه فرزند دارد.
(2) Denpul kom mi, pia te hare tiga bete.
مثل من، او هم سه فرزند دارد.
(1) Hin baytu sen daymo day kom misu to.
این خانه خیلی
بزرگ است مثل مال من.
(2) Hin baytu sen denmo day kom misu to.
این خانه به
بزرگی
مال من است.
(1) Mi hare tiga bete kom misu gami.
من سه فرزند دارم
مثل همسرم.
(2) Mi hare dennumer bete kom misu gami.
من به همان تعداد
فرزند دارم که همسرم.
(1) Mi le kari dua kilogramo fe risi kom yu.
من دو
کیلوگرم برنج خریدم مثل تو.
(2) Mi le kari denkwanti risi kom yu.
من به همان مقدار
برنج خریدم که تو.
daydenpul
کلمه daydenpul یک کلمه مشتق شده است که از day- (پیشوند تشدید) و وابستهی denpul تشکیل شده است. این کلمه به معنی چه به همراه یک اسم در جملات تعجبی مانند موارد زیر ترجمه میشود:
Daydenpul din!
چه روزی!
daydenmo
کلمه daydenmo یک کلمه مشتق شده است که از day- (پیشوند تشدید) و وابستهی denmo تشکیل شده است. این کلمه یک قید درجه است که به معنی خیلی، وقتی با یک صفت/قید دنبال شود، یا چنین، وقتی با یک اسم توصیف شده دنبال شود، است.
Yu daydenmo bala.
تو خیلی قوی هستی.
Yu hare daydenmo day oko.
تو چشمهای چنین بزرگی داری.
کلمه daydenmo همچنین بسیار شبیه daydenpul استفاده میشود. به معنی چقدر، وقتی با یک صفت/قید دنبال شود، یا چه، وقتی با یک اسم توصیف شده دنبال شود، است.
Daydenmo meli!
چقدر زیبا!
Daydenmo meli din!
چه روز زیبایی!
daydenkwanti, daydennumer, denmo multi
به طور مشابه، کلمات daydenkwanti و daydennumer ممکن است برای بیان خیلی زیاد و خیلی زیاد (تعداد)، به ترتیب استفاده شوند. به طور جایگزین، عبارت denmo multi ممکن است برای بیان هر دو استفاده شود، زیرا با هر دو daydenkwanti و daydennumer مترادف است.
moyun
کلمه moyun یک کلمه مشتق شده است که از کلمه وابستهی moy و un (یک) تشکیل شده است. این کلمه به معنی هر (یک) است و زمانی استفاده میشود که لازم باشد از هر/همه متمایز شود.
جملات زیر را مقایسه کنید:
Mi le kari tiga yuxitul cel moyun nini.
من برای هر کودک سه
اسباببازی خریدم.
Mi le kari tiga yuxitul cel moy nini.
من برای همه بچهها سه
اسباببازی خریدم.
اعداد و ماههای سال
اعداد اصلی
۰ - nil
۱ - un
۲ - dua
۳ -
tiga
۴ - care
۵ - lima
۶ -
sisa
۷ - sabe
۸ - oco
۹ -
nue
۱۰ - des
۱۱ - des un
۱۲ - des dua
۱۳ - des tiga
۱۴ - des care
۱۵ - des lima
۱۶ - des sisa
۱۷ -
des sabe
۱۸ - des oco
۱۹ - des nue
۲۰ - duades
۳۰ - tigades
۴۰ - caredes
۵۰ - limades
۶۰ - sisades
۷۰ - sabedes
۸۰ -
ocodes
۹۰ - nuedes
۱۰۰ - cen
۲۰۰ - duacen
۳۰۰ - tigacen
۴۰۰ - carecen
۵۰۰ - limacen
۶۰۰ - sisacen
۷۰۰ -
sabecen
۸۰۰ - ococen
۹۰۰ - nuecen
۱،۰۰۰ - kilo
۲،۰۰۰ - dua kilo
۳،۰۰۰ - tiga
kilo
۴،۰۰۰ - care kilo
۵،۰۰۰ - lima kilo
۶،۰۰۰ -
sisa kilo
۷،۰۰۰ - sabe kilo
۸،۰۰۰ - oco kilo
۹،۰۰۰ - nue kilo
۱ × ۱۰^۶ (۱،۰۰۰،۰۰۰) - mega
۱ × ۱۰^۹ (۱،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰) - giga
۱
× ۱۰^۱۲ (۱،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰) - tera
اعداد بزرگتر را میتوان با ترکیب kilo، mega، giga و tera بیان کرد.
۱ × ۱۰^۱۵ - kilo tera
۱ × ۱۰^۱۸ - mega tera
۱ × ۱۰^۲۱ -
giga tera
۱ × ۱۰^۲۴ - tera tera
اعداد ترتیبی
اول (1st) - unyum (1yum)
دوم (2nd) - duayum (2yum)
سوم (3rd)
- tigayum (3yum)
چهارم (4th) - careyum (4yum)
پنجم (5th) -
limayum (5yum)
ششم (6th) - sisayum (6yum)
هفتم (7th) -
sabeyum (7yum)
هشتم (8th) - ocoyum (8yum)
نهم (9th) -
nueyum (9yum)
دهم (10th) - desyum (10yum)
یازدهم (11th) -
desunyum (11yum)، و غیره.
جمعها
unyen, unxey - تک، تنها
duayen, duaxey - دوتایی، زوج
tigayen, tigaxey - سه تایی، و غیره.
اعداد کسری
اعداد کسری مشتق شده اسم هستند و از دو کلمه تشکیل شدهاند، صورت کسر و به دنبال آن مخرج کسر با پیشوند of-.
۱/۲ (یک دوم) - un ofdua
۱/۳ (یک سوم) - un oftiga
۱/۴ (یک
چهارم) - un ofcare
۱/۵ (یک پنجم) - un oflima
۱/۶ (یک ششم) - un
ofsisa
۱/۷ (یک هفتم) - un ofsabe
۱/۸ (یک هشتم) - un
ofoco
۱/۹ (یک نهم) - un ofnue
۱/۱۰ (یک دهم) - un
ofdes
۱/۱۱ (یک یازدهم) - un ofdesun، و غیره.
گلوباسا همچنین از اعداد کسری متریک زیر استفاده میکند.
۱ × ۱۰^-۱ (یک دهمِ): deci (un ofdes fe)
۱ × ۱۰^-۲ (یک صدمِ):
centi (un ofcen fe)
۱ × ۱۰^-۳ (یک هزارمِ): mili (un
ofkilo fe)
۱ × ۱۰^-۶ (یک میلیونیُمِ): mikro (un ofmega
fe)
۱ × ۱۰^-۹ (یک میلیاردمِ): nano (un ofgiga fe)
۱ ×
۱۰^-۱۲ (یک تریلیونُمِ): piko (un oftera fe)
اندازهگیریهای متریک
کلمات برای اندازهگیریهای متریک از اعداد صحیح و اعداد کسری به عنوان پیشوند استفاده میکنند.
metro - متر
desmetro - دکامتر
cenmetro - هکتومتر
kilometro - کیلومتر
decimetro - دسیمتر
centimetro - سانتیمتر
milimetro - میلیمتر
gramo - گرم
kilogramo - کیلوگرم
miligramo - میلیگرم
litro - لیتر
mililitro - میلی لیتر
اعداد ضربشده
unple - یک برابر، تنها
duaple - دو برابر
tigaple - سه برابر
careple - چهار برابر
limaple - پنج برابر
sisaple - شش برابر، و غیره.
ماههای سال
mesi 1 (mesi un) - ژانویه
mesi 2 (mesi dua) - فوریه
mesi 3 (mesi tiga) - مارس
mesi 4 (mesi care) - آوریل
mesi 5 (mesi lima) - مه
mesi 6 (mesi sisa) - ژوئن
mesi 7 (mesi sabe) - ژوئیه
mesi 8 (mesi oco) - اوت
mesi 9 (mesi nue) - سپتامبر
mesi 10 (mesi des) - اکتبر
mesi 11 (mesi des un) - نوامبر
mesi 12 (mesi des dua) - دسامبر
اشکال فعل
حذف اجزای فعل
اجزای فعل ممکن است به اختیار گوینده حذف شوند، یا در صورت تمایل، گوینده میتواند از دستورالعملهای زیر استفاده کند:
-
شکلِواژهنامهایِ فعل میتواند بیانگر زمان حال ساده باشد، که اجازه حذف نشانگرهای nun، du- و u را میدهد.
-
در داستانسرایی نیز میتوان از شکل واژهنامهای فعل بهتنهایی برای روایت رویدادها استفاده کرد. از نظر فنی، در این حالت اینطور نیست که جزء زمان گذشته ساده le حذف شده باشد، بلکه داستان بهگونهای روایت میشود که گویی صحنهای از یک فیلم در حال توصیف شدن است، در زمان حال، با حذف nun, du- یا u.
-
به غیر از مواردی که در بالا توضیح داده شد، زمان/وجه ممکن است با هر عبارت فاعلی مجدداً تعیین شود و بدون تکرار برای سایر افعال یا تا زمانی که زمان/وجه در آن بند تغییر کند، حفظ شود. به عبارت دیگر، جزء مربوط به هر زمان/وجهی میتواند در افعال بعدی در یک بند حذف شود، بهمحض اینکه زمان/وجه با اولین فعل هر گزاره تعیین شده باشد.
زمانهای حال ساده
زمانهای حال سادهی گلوباسا بهصورت زیر بیان میشوند.
| زمانهای حال ساده | ||
|---|---|---|
| شکل فعل | نشانگرها | جملات نمونه |
| حال سادهی عمومی |
(nun) |
Mi (nun) yam pingo. من سیب میخورم. من دارم سیب میخورم. |
| حال استمراری/عادتی |
(nun) (du-) |
Mi (nun) (du)yam pingo. من (بهطور مداوم/عادتی) سیب میخورم. |
شکل واژهنامهای فعل
بهطور پیشفرض، شکل واژهنامهای فعل بیانگر زمان حال عمومی است که معادل حال ساده در زبان فارسی است. علاوه بر این، شکل واژهنامهای بهتنهایی میتواند بیانگر زمان حال معلوم نیز باشد که معادل حال استمراری در فارسی است. به عبارت دیگر، شکل واژهنامهای فعل بهتنهایی مبهم است و دلالت بر حذف nun یا du- دارد.
جزء u
بهعنوان جایگزینی برای استفاده از شکل واژهنامهای فعل بهتنهایی، میتوان از جزء u بهجای nun یا du- استفاده کرد. این جزء معمولاً فقط در متون یا گفتار رسمی بهعنوان راهی ساده برای نشانهگذاری گزاره در جایی که از نشانگر زمان/وجه دیگری استفاده نمیشود، بهکار میرود.
پیشوند du-
بهعنوان یک پیشوند فعل، du- وجه استمراری/عادتی را بیان میکند که یک فعالیت یا یک حالت را در یک دوره زمانی نامشخص به تصویر میکشد، بهجای اینکه در یک لحظه زمانی یا برای مدت زمان مشخصی اتفاق بیفتد. پیشوند du- معمولاً در زمان حال حذف میشود.
بهعنوان اسم، کلمات با پیشوند du- معادل اسم مصدر در انگلیسی هستند.
dulala - آواز خواندن (عملِ آواز خواندن)
dudanse - رقصیدن (عملِ رقصیدن)
پیشوند du- کوتاهشدهی dure (مدت) است.
ریشهشناسی dure:
انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، اسپانیایی
گذشته ساده
زمانهای گذشته ساده با استفاده از جزء le بیان میشوند.
ریشهشناسی le: ماندارین (了 “le”)، سواحیلی (-li-)، روسی (-л “-l”)
| زمانهای گذشته ساده | ||
|---|---|---|
| شکل فعل | نشانگرها | جملات نمونه |
| گذشته ساده عمومی |
le |
Mi le yam pingo. من سیب خوردم. |
| گذشته استمراری/عادتی |
le du- |
Mi le duyam pingo. من سیب میخوردم (عادتاً سیب میخوردم). |
زمانهای آینده ساده
زمانهای آینده ساده با استفاده از جزء xa بیان میشوند.
ریشهشناسی xa: عربی (سوف “sawf”، سا “sa”)، انگلیسی (shall)، هلندی (zal)
| زمانهای آینده ساده | ||
|---|---|---|
| شکل فعل | نشانگرها | جملات نمونه |
| آینده ساده عمومی |
xa |
Mi xa yam pingo. من سیب خواهم خورد. |
| آینده استمراری/عادتی |
xa du- |
Mi xa duyam pingo. من (بهطور مداوم/عادتی) سیب خواهم خورد. |
زمانهای گذشته و آینده قریبالوقوع
زمانهای گذشته و آیندهی قریبالوقوع با استفاده از پیشوند ja- بهصورت زیر بیان میشوند.
| زمانهای گذشته و آینده قریبالوقوع | ||
|---|---|---|
| شکل فعل | نشانگرها | جملات نمونه |
| گذشته قریبالوقوع |
jale |
Mi jale yam pingo. من تازه سیب خوردم. |
| آینده قریبالوقوع |
jaxa |
Mi jaxa yam pingo. من بهزودی سیب خواهم خورد. |
پیشوند ja-
پیشوند ja- به معنی بلافاصله مجاور است و کوتاهشدهی jara (همسایه) است.
ریشهشناسی jara: عربی (جارة “jara”)، سواحیلی (jirani)، اندونزیایی (jiran)
زمانهای مرکب
زمانهای مرکب با ترکیب هر دو جزء زمان عمومی (nun, le, xa) تشکیل میشوند.
از نظر زبانشناسی، زمانهای مرکب برای بیان وجوه مختلف دستوری بهطور دقیق استفاده میشوند. سه وجه از طریق زمانهای مرکب بیان میشوند که با سه ردیف در هر یک از جداول زیر مطابقت دارند: استمراری (معلوم)، کامل (تکمیلشده) و احتمالی.
درحالیکه زمانهای ساده رویدادها را فقط از دیدگاه لحظه حال گزارش میدهند، زمانهای مرکب برای گزارش وضعیت زمانی و وجه یک رویداد از دیدگاه حال، گذشته یا آینده استفاده میشوند.
برخی از زمانهای مرکب بهندرت استفاده میشوند و اغلب بهتر است بهجای آنها از یک زمان ساده استفاده شود. برخی دیگر مفیدتر هستند و ممکن است در گفتار نسبتاً رایج باشند، بهویژه زمانهای زیر: گذشته معلوم (le nun)، حال کامل (nun le)، آینده کامل (xa le)، گذشته احتمالی (le xa).
زمانهای حال مرکب
زمانهای حال مرکب بهصورت زیر بیان میشوند:
| زمانهای حال مرکب | ||
|---|---|---|
| شکل فعل | نشانگرها | جملات نمونه |
| حال معلوم |
(nun) nun |
Mi (nun) nun yam pingo. من دارم سیب میخورم. |
| حال کامل |
nun le |
Mi nun le yam pingo. من سیب خوردهام. |
| حال احتمالی |
nun xa |
Mi nun xa yam pingo. من قرار است سیب بخورم. |
زمانهای گذشته مرکب
زمانهای گذشته مرکب بهصورت زیر بیان میشوند:
| زمانهای گذشته مرکب | ||
|---|---|---|
| شکل فعل | نشانگرها | جملات نمونه |
| گذشته معلوم |
le nun |
Mi le nun yam pingo. من داشتم سیب میخوردم. |
| گذشته کامل |
le le |
Mi le le yam pingo. من سیب خورده بودم. |
| گذشته احتمالی |
le xa |
Mi le xa yam pingo. من قرار بود سیب بخورم. |
زمانهای آینده مرکب
زمانهای آینده مرکب بهصورت زیر بیان میشوند:
| زمانهای آینده مرکب | ||
|---|---|---|
| شکل فعل | نشانگرها | جملات نمونه |
| آینده معلوم |
xa nun |
Mi xa nun yam pingo. من در حال خوردن سیب خواهم بود. |
| آینده کامل |
xa le |
Mi xa le yam pingo. من سیب را خورده خواهم بود. |
| آینده احتمالی |
xa xa |
Mi xa xa yam pingo. من قرار خواهد بود که سیب بخورم. |
شایان ذکر است درحالیکه زمانهای کامل در زبان انگلیسی همیشه بیانگر یک عمل تکمیلشده نیستند، زمانهای تکمیلشده در گلوباسا همیشه اینگونه هستند.
وجه استمراری
قید وجه استمراری dupul زمانی استفاده میشود که یک عمل یا حالت در گذشته شروع شده و تا زمان حال ادامه داشته باشد. در انگلیسی، این با حال کامل یا گذشته کامل استمراری بیان میشود.
جملات نمونه با حال کامل در انگلیسی
Mi no dupul oko te xorfe mesi tiga.
من او را از ماه مارس ندیدهام.
Mi dupul kone te dur 30 nyan.
من او را به مدت ۳۰ سال است که میشناسم.
Mi dupul sen gadibu.
من عصبانی بودهام.
Yu dupul sen kepul?
شما چطور بودهاید؟
جملات نمونه با گذشته کامل استمراری در انگلیسی
Mi dupul yam hin pingo dur un satu.
من یک ساعت است که دارم این سیب را میخورم.
Yu dupul fale keto?
تو چهکار میکردهای؟
Mi dupul doxo hin kitabu xorfe jaleli sabedin.
من از هفته گذشته در حال خواندن این کتاب
بودهام.
وجه شرطی
وجه شرطی با استفاده از جزء ger بیان میشود.
جزء ger کوتاهشدهی eger (اگر) است.
ریشهشناسی eger:
هندی (अगर “agar”)، فارسی (اگر “agar”)، ترکی (eğer)
| وجه شرطی | ||
|---|---|---|
| شکل فعل | نشانگرها | جملات نمونه |
| شرطی |
ger |
Mi ger yam pingo. من سیب میخوردم. |
| گذشته شرطی |
ger le |
Mi ger le yam pingo. من سیب خورده بودم. |
بند پیرو (اگر...) از شکل واژهنامهای فعل استفاده میکند.
Mi ger yam pingo eger mi sen yamkal.
اگر گرسنه بودم، سیب میخوردم.
حالت مجهول
حالت مجهول با استفاده از پیشوند be- بیان میشود.
ریشهشناسی be-: ماندارین (被 “bèi”)، انگلیسی (be)، نروژی (ble)
| حالت مجهول | ||
|---|---|---|
| شکل فعل | نشانگرها | جملات نمونه |
| حال مجهول |
(nun) be- |
Pingo beyam mi. سیب توسط من خورده میشود. |
| گذشته مجهول |
le be- |
Pingo le beyam mi. سیب توسط من خورده شد. |
| آینده مجهول |
xa be- |
Pingo xa beyam mi. سیب توسط من خورده خواهد شد. |
اگرچه وجه مجهول از نظر فنی میتواند با تمام زمانهای مرکب نیز استفاده شود، در عمل اغلب با زمانهای حال، گذشته و آینده عمومی استفاده میشود، همانطور که در بالا نشان داده شد.
توجه: در گلوباسا، فاعل در جملات مجهول بهصورت مفعول مستقیم و بدون نیاز به حرف اضافه برای نشانهگذاری فاعل بیان میشود. در مقابل، انگلیسی فاعل را با استفاده از توسط نشانهگذاری میکند.
Myaw le no velosi yam piu.
گربه پرنده را بهسرعت نخورد.
Piu le no velosi beyam myaw.
پرنده بهسرعت توسط گربه خورده نشد.
وجههای امری و دعایی
در گلوباسا، دستورات (وجه امری) و ترغیب (وجه دعایی) هر دو با استفاده از جزء am بیان میشوند.
جزء am کوتاهشدهی amiru (دستور) است
ریشهشناسی amiru:
عربی (أمر “amr”)، ترکی (emir)، سواحیلی (amri, -amuru)
| وجههای امری و دعایی | ||
|---|---|---|
| شکل فعل | نشانگرها | جملات نمونه |
| وجه امری |
am |
(Yu) Am yam! بخور! (Uyu) Am yam! (همگی) بخورید! Imi am yam! بیایید بخوریم! |
| وجه دعایی |
am |
Te am yam. باشد که او (مونث) بخورد. Mi am yam. باشد که من بخورم. |
وجه امری
ضمایر yu و uyu ممکن است هنگام بیان وجه امری حذف شوند.
وجه دعایی
وجه دعایی از نظر معنی شبیه وجه امری است، اما برای سوم شخص (te/to, ete/oto) و همچنین اول شخص مفرد (mi) استفاده میشود.
وجه دعایی همچنین میتواند بهعنوان وجه التزامی دستوری در بندهای پیرو عمل کند. وجه التزامی دستوری بیانگر یک تقاضا، الزام، درخواست، توصیه یا پیشنهاد است.
Mi vole ki te am safegi sesu kamer.
من میخواهم که او اتاقش را تمیز کند.
Mi peti ki imi am xorata jaldi.
من درخواست میکنم که زود برسیم.
Kitabu hu xwexiyen am doxo da no sen daymo lungo.
کتابی که دانشآموزان باید بخوانند خیلی
طولانی نیست.
نفی
نفی برای تمام اشکال فعل با کلمه no بیان میشود و بهعنوان قید، بلافاصله قبل از فعل و هر قید توصیفی دیگری قرار میگیرد.
| نفی | |
|---|---|
| نشانگر | جملات نمونه |
| no |
Mi no sen lao. من پیر نیستم. Te no yam pingo. او (مونث/مذکر) سیب نمیخورد. Am no yam pingo. سیب نخور. |
وجه مصدری
در گلوباسا، شکل مصدری فعل با جزء na مشخص میشود و معمولاً در یک بند، پس از اینکه با اولین فعل مشخص شد، حذف میشود. به عبارتهای فعلی مصدری در ساختار جمله مراجعه کنید.
ریشهشناسی na: یونانی (να “na”)، هندی (-ना “-na”)
بندهای پیرو
همانطور که در بالا مشاهده شد، بندهای اگر در جملات شرطی از شکل واژهنامهای فعل استفاده میکنند. با این حال، هر جملهای که دارای بند اگر باشد، یک جمله شرطی نیست. مگر اینکه جمله شرطی باشد، بندهای اگر برای زمان نشانهگذاری میشوند.
Eger mi xa yam pingo, mi xa no haji sen yamkal.
اگر (در آینده) سیب بخورم، دیگر گرسنه
نخواهم بود.
Eger te le yam yusu pingo, kam yu xa sen gadibu?
اگر او (در گذشته) سیب تو را خورد،
عصبانی خواهی شد؟
Eger te yam yusu pingo, kam yu gadibucu?
اگر او سیبهای تو را میخورد (بهطور کلی)،
عصبانی میشوی؟
جملات با سایر بندهای پیرو
بهغیر از eger (اگر)، بندهای پیرو ممکن است با حروف ربط دیگری مانند denwatu hu (وقتی)، denloka hu (جایی که)، koski (زیرا) و غیره شروع شوند. نشانگرهای زمان در تمام این بندهای پیرو الزامی هستند.
ترتیب کلمات: ساختار عبارت
ترتیب دقیق کلمات
در گلوباسا، ترتیب کلمات نسبتاً دقیقی در عبارات به کار میرود.
عبارات اسمی
عبارات اسمی از ساختار زیر تشکیل شدهاند، همانطور که در جدول زیر نشان داده شده است:
(مشخصکننده) + (متمم) + هسته
| عبارت اسمی | |||||
| (مشخصکننده) | (متمم) | هسته | |||
|---|---|---|---|---|---|
| حرف تعریف | صفت ملکی | سور | قید توصیفکنندهی صفت/قید |
صفت(ها) | اسم یا ضمیر |
|
ke - کدام hin - این den - آن ban - بعضی moy - هر nil - هیچ، هیچکدام alo - دیگر |
misu - مال من yusu - مال تو tesu - مال او (مونث/مذکر) غیره. |
multi - زیاد xosu - کم، total - کل، plu - چندین (هر عددی) غیره. |
daymo - خیلی godomo - بیش از حد غیره. |
meli - زیبا blue - آبی lil - کوچک غیره. |
matre - مادر doste - دوست sodar - خواهر یا برادر drevo - درخت to - آن غیره. |
| hin این |
misu مال من |
care چهار |
daymo خیلی |
lama کهنه |
kitabu کتابها |
| hin misu care daymo lama kitabu این چهار کتاب خیلی کهنهی من |
|||||
از آنجایی که مشخصکنندهها و متممها اختیاری هستند، یک عبارت اسمی میتواند تنها از یک اسم تشکیل شود، برای مثال، kitabu.
ضمایر سوم شخص در انتهای عبارات اسمی
عبارات اسمی باید همیشه به یک اسم یا ضمیر ختم شوند. هر زمان که اسمی قابل درک باشد و حذف شود، به جای اینکه مشخصکننده یا متمم معلق بماند، باید یک ضمیر جایگزین آن شود. بدون استفاده از ضمایر برای تکمیل عبارات اسمی، این عبارات معانی متفاوتی خواهند داشت یا جملات ناقص و در نتیجه غیردستوری ایجاد میکنند.
حرف تعریف + ضمیر = عبارت اسمی کامل
Banete ergo velosi ji banete ergo hanman.
بعضیها سریع کار میکنند و بعضیها آهسته کار میکنند.
بدون ضمیر te، جمله اینگونه خوانده میشود:
Ban ergo sen velosi ji ban ergo sen hanman.
بعضی کارها سریع هستند و بعضی کارها آهسته.
صفت ملکی + ضمیر (ضمیر ملکی) = عبارت اسمی کامل
Yusu gami ergo velosi mas misu te ergo hanman.
همسر تو سریع کار میکند اما
همسر من آهسته کار میکند.
بدون ضمیر te، قسمت دوم جمله اینگونه خوانده میشود:
Misu ergo sen hanman.
کار/شغل من آهسته است.
سور + ضمیر = عبارت اسمی کامل
Dua basataytiyen ergo velosi mas un te ergo hanman.
دو مترجم سریع کار
میکنند اما یکی آهسته کار میکند.
بدون ضمیر te، قسمت دوم جمله اینگونه خوانده میشود:
Un ergo sen hanman.
یک کار آهسته است.
صفت + ضمیر = عبارت اسمی کامل
Day manyen ergo velosi mas lil te ergo hanman.
مرد بزرگ سریع کار میکند اما
مرد کوچک آهسته کار میکند.
بدون ضمیر te، قسمت دوم جمله اینگونه خوانده میشود:
Lil ergo sen hanman.
کار کوچک آهسته است.
عبارات فعلی
عبارات فعلی از نظر ساختاری شبیه به عبارات اسمی هستند:
| عبارت فعلی | ||||||
| (مشخصکننده) | (متمم) | هسته | ||||
|---|---|---|---|---|---|---|
| نشانگر زمان/وجه | تأیید یا نفی | توصیفکننده صفت/قید |
قید(ها) | وجه مجهول | وجه استمراری/ عادتی |
فعل |
| (nun) le xa am ger na |
si - بله (انجام میدهد) no - نه (انجام نمیدهد، غیره) |
daymo - خیلی godomo - بیش از حد |
bon - خوب، bur - بد، velosi - سریع multi - زیاد، xosu - کم، pimpan - اغلب، nadir - به ندرت غیره. |
be - نشانگر وجه مجهول |
du - نشانگر وجه استمراری/ عادتی |
danse - رقصیدن lala - آواز خواندن eskri - نوشتن غیره. |
| le | no | daymo | pimpan | be | du | yam |
| le no daymo pimpan beduyam خیلی زیاد به طور معمول خورده نمیشد |
||||||
نشانگرهای فعل
به عنوان مشخصکننده، نشانگرهای فعل (nun، le، xa، ger، am، na) در ابتدای عبارات فعلی قرار میگیرند.
قیدها
همانطور که در جمله بالا مشاهده میشود، قیدها (یا عبارات قیدی) معمولاً قبل از فعل میآیند.
به طور جایگزین، قیدها میتوانند بعد از فعل، بلافاصله پس از مفعولها (در صورت وجود) قرار گیرند.
- اگر جمله مفعول مستقیم یا غیرمستقیم نداشته باشد، قید میتواند بلافاصله بعد از فعل بیاید.
Femyen danse meli.
آن خانم زیبا میرقصد.
- اما اگر جمله دارای مفعول باشد، عبارت قیدی باید بلافاصله بعد از همهی مفعولها بیاید.
Mi le gibe pesa tas coriyen volekal koski mi le befobi ki te xa morgi mi.
من پول را غیرارادی به دزد دادم زیرا میترسیدم که او مرا بکشد.
قیدها همچنین میتوانند به ابتدای جمله منتقل شوند، به شرطی که یک مکث مشخص با کاما وجود داشته باشد تا عبارت را از بقیه جمله جدا کند. بدون مکث، صفت/قید میتواند به اشتباه به عنوان توصیفکنندهی فاعل تعبیر شود.
Velosi, bwaw glu sui.
به سرعت، سگ آب را مینوشد.
Unyum, te le idi cel banko.
اول، او به بانک رفت.
نفی
قید نفی no بلافاصله قبل از کلمه یا عبارتی که نفی میشود، میآید.
Manyen no godomo bur danse.
یا: Manyen danse no godomo
bur.
آن مرد خیلی بد نمیرقصد.
در جمله دوم بالا، no همراه با بقیه متمم به انتهای جمله منتقل شدهاست. (مرد رقصید، اما نه خیلی بد.)
به طور جایگزین، no میتواند بلافاصله قبل از فعل بیاید و به عنوان توصیفکنندهی فعل به همراه قیدهای توصیفیاش تعبیر شود.
Manixu no danse godomo bur.
مرد خیلی بد نمیرقصد.
عبارات فعلی مصدری
عبارات فعلی مصدری ساختار زیر را دارند:
na + عبارت فعلی
به عبارات فعلی مصدری در بخش ساختار جمله مراجعه کنید.
عبارات حرف اضافهای
گلوباسا، مانند اکثر زبانهای SVO (فاعل-فعل-مفعول)، از حروف اضافه به جای پساضافهها استفاده میکند. عبارات حرف اضافهای از یک حرف اضافه و به دنبال آن یک عبارت اسمی تشکیل شدهاند.
| عبارت حرف اضافهای | |
| حرف اضافه | عبارت اسمی |
|---|---|
| in در |
day sanduku جعبه بزرگ |
| in day sanduku در جعبهی بزرگ |
|
موقعیت عبارات حرف اضافهای در جملات در بخش ساختار جمله توضیح داده شده است.
قیدهای تأکید
به غیر از no (نه)، قیدهای تأکید، مانند sol (فقط)، pia (همچنین، هم) و hata (حتی)، در جداول عبارت اسمی و عبارت فعلی در بالا ظاهر نمیشوند. دلیل این امر این است که قیدهای تأکید میتوانند در هر جایی از جمله ظاهر شوند، بسته به اینکه چه چیزی در جمله توصیف میشود. قیدهای تأکید همیشه بلافاصله قبل از عبارت یا کلمهای که توصیف میکنند، میآیند.
Misu gami glu sol kafe fe soba.
همسر من فقط صبحها قهوه مینوشد.
Misu gami glu kafe hata fe axam.
همسر من حتی عصرها هم قهوه
مینوشد.
Pia misu gami glu kafe fe soba.
همسر من هم صبحها قهوه مینوشد.
عبارات وصفی مرکب
عبارات وصفی مرکب بعد از اسمهایی که توصیف میکنند میآیند.
صفت/قید به اضافهی عبارت حرف اضافهای
kitabu eskrido fal misu doste
کتاب نوشته شده توسط دوست من
alimyen hox kos yusu sukses
معلم خوشحال برای موفقیت تو
عبارات وصفی/قیدی مقایسهای
nini maxmo lao kom misu sodar
بچه بزرگتر از برادر من
جملهوارههای موصولی
در گلوباسا، جملهوارههای موصولی با نشانگر جملهوارهی وصفی hu معرفی میشوند و ترتیب کلمات معمول را حفظ میکنند. شایان ذکر است که حرف ربط hu معادل دقیقی در فارسی ندارد اما معمولاً به صورت که، کسی که، چیزی که یا *آن که* ترجمه میشود.
جملهوارههای موصولی با ضمیر بازگشتی
جملهوارههای موصولی که برای ارجاع به مرجع ضمیر نیاز به ضمیر دارند، از ضمیر موصولی بازگشتی اجباری da (او (مذکر/مونث)، آن، آنها، آن یکی، *آنهایی که*) استفاده میکنند.
Te sen femixu hu da lubi mi.
"او زنی است که آن-یک مرا دوست
دارد."
او زنی است که مرا دوست دارد.
Te sen femixu hu mi lubi da.
"او زنی است که من آن-یک را دوست
دارم."
او زنی است که من دوستش دارم.
Mi le sonxi katatul hu mi kata roti yon da.
"من چاقو را گم کردم که من
نان را با آن-یک بریدم."
من چاقویی را گم کردم که با آن نان را بریدم.
Kamisa hu mi suki da sen blue. یا To sen blue, kamisa hu mi suki
da.
"پیراهن که من آن-یک را دوست دارم آبی است." یا "آن آبی است، پیراهن که من
آن-یک را دوست دارم."
پیراهنی (که) دوست دارم آبی است. یا آبی است، پیراهنی (که)
دوست دارم.
توجه: همانطور که در مثال آخر مشاهده میشود، هنگامی که جملهواره موصولی بخشی از فاعل باشد، جمله میتواند دوبارهنویسی شود تا هسته جمله ابتدا قرار گیرد و جملهواره موصولی به انتهای جمله منتقل شود. این به پردازش آسانتر جمله کمک میکند.
صفت ملکی dasu در جملهوارههای موصولی به صورت زیر استفاده میشود:
Te sen manixu hu dasu sodar kone mi.
"او مردی است که برادرش مرا
میشناسد."
او مردی است که برادرش مرا میشناسد.
Te sen manixu hu mi kone dasu sodar.
"او مردی است که من برادرش را
میشناسم."
او مردی است که برادرش را میشناسم.
Manyen hu dasu gami Globasa sen misu doste. یا Te sen misu doste, manyen
hu dasu gami Globasa.
"مردی که همسر آن-یک به گلوباسا صحبت میکند دوست من است."
یا "او دوست من است، مردی که همسر آن-یک به گلوباسا صحبت میکند."
مردی که همسرش به گلوباسا
صحبت میکند دوست من است. یا او دوست من است، مردی که همسرش به گلوباسا صحبت میکند.
جملهوارههای موصولی با قید همبستهی بازگشتی
جملهوارههای موصولی که در آنها یک قید همبسته به مرجع ضمیر اشاره میکند به صورت زیر هستند:
Kitabudom hu mi ergo denloka sen day.
"کتابخانه که من آنجا کار
میکنم بزرگ است."
یا
Kitabudom hu denloka mi ergo sen day.
"کتابخانه که آنجا من کار میکنم بزرگ
است."
کتابخانهای که در آن کار میکنم بزرگ است.
Din hu mi xa preata denwatu sen Lunadin.
"روزی که من آنوقت میرسم
دوشنبه است."
یا
Din hu denwatu mi xa preata sen Lunadin.
"روزی که آنوقت من میرسم دوشنبه
است."
روزی که میرسم دوشنبه است.
به جای قیود همبسته، میتوان از عبارات حرف اضافهای برای بیان جملات معادل استفاده کرد.
Kitabudom hu mi ergo in da sen day.
"کتابخانه که من در آن کار
میکنم بزرگ است."
یا
Kitabudom hu in da mi ergo sen day.
"کتابخانه که در آن من کار میکنم بزرگ
است."
کتابخانهای که در آن کار میکنم بزرگ است.
Din hu mi xa preata fe da sen Lunadin.
"روزی که من در آن میرسم
دوشنبه است."
یا
Din hu fe da mi xa preata sen Lunadin.
"روزی که در آن من میرسم دوشنبه
است."
روزی که در آن میرسم دوشنبه است.
جملهوارههای موصولی در عبارات اسمی غیرمشخص
عبارات اسمی غیرمشخص با جملهوارههای موصولی میتوانند از to/te به اضافهی یک قید همبستهی بازگشتی یا da تشکیل شوند.
Mi no suki to hu mi ergo denloka.
"من دوست ندارم آنچه که من آنجا کار
میکنم."
یا
Mi no suki to hu denloka mi ergo.
"من دوست ندارم آنچه که آنجا من کار
میکنم."
من جایی که کار میکنم را دوست ندارم.
Mi suki to hu yu broxa misu tofa denmaner.
"من دوست دارم آنچه که تو
موهای من را آنطور شانه میکنی."
یا
Mi suki to hu denmaner yu broxa misu tofa.
"من دوست دارم آنچه که آنطور تو موهای
من را شانه میکنی."
من نحوهی شانه کردن موهایم توسط تو را دوست دارم.
Am gibe tas mi to hu mi vole da.
"به من بده آنچه که من آن را
میخواهم."
به من چیزی که میخواهم را بده.
Mi no suki te hu yu le seleti da.
"من دوست ندارم او را/آنها را که تو آن-یک را
انتخاب کردی."
من کسی را که تو انتخاب کردی دوست ندارم.
به طور جایگزین، آنها میتوانند از یک اسم به اضافهی یک عبارت حرف اضافهای بازگشتی یا da تشکیل شوند.
Mi no suki loka hu mi ergo in da.
"من دوست ندارم مکانی که من در آن کار
میکنم."
یا
Mi no suki loka hu in da mi ergo.
"من دوست ندارم مکانی که در آن من کار
میکنم."
من مکانی که در آن کار میکنم را دوست ندارم.
Mi suki maner hu yu broxa misu tofa yon da.
"من دوست دارم روشی که تو
موهای مرا در آن شانه میکنی."
یا
Mi suki maner hu yon da yu broxa misu tofa.
"من دوست دارم روشی که در آن تو موهای
مرا شانه میکنی."
من روشی که در آن موهایم را شانه میکنی دوست دارم.
Am gibe tas mi xey hu mi vole da.
"به من بده چیزی که من آن را
میخواهم."
به من چیزی (که) میخواهم را بده.
Mi no suki person hu yu le seleti da.
"من دوست ندارم شخصی که تو آن-یک
را انتخاب کردی."
من شخصی که تو انتخاب کردی را دوست ندارم.
جملهوارههای وصفی غیرموصولی
اسمها گاهی اوقات با جملهوارههایی توصیف میشوند که موصولی نیستند، به عبارت دیگر، جملهوارههایی بدون عنصر بازگشتی. این جملهوارهها با استفاده از feki معرفی میشوند.
Singa begude idey feki maux ger abil na sahay te.
شیر از این ایده قلقلکاش
گرفت که موش میتوانست به او کمک کند.
جملهوارهها با feki به جای جملهوارههای موصولی با hu
عبارات اسمی با کلمات مکان، زمان، نحوه و دلیل میتوانند با استفاده از جملهوارهها با feki به جای جملهوارههای موصولی با hu توصیف شوند. به عبارت دیگر، برای ایجاد جملات کوتاهتر بدون جملهوارههای بازگشتی، feki میتواند جایگزین hu به اضافهی یک همبستهی بازگشتی یا عبارت حرف اضافهای (hu denloka/hu in da، hu denwatu/hu fe da، hu denmaner/hu yon da، hu denseba/hu kos da) شود.
Mi no suki restoran feki imi le yam.
"من دوست ندارم رستورانی که ما در
آن غذا خوردیم."
من رستورانی که در آن غذا خوردیم را دوست ندارم.
Te sokutu (fe) moy mara feki te estaycu.
"او هر بار که میایستد
میافتد."
او هر بار که میایستد میافتد.
Mi suki maner feki yu broxa misu tofa.
"من دوست دارم روشی که تو موهای
مرا شانه میکنی."
من روشی که موهایم را شانه میکنی دوست دارم.
Seba feki yu no xwexi sen koski yu no abyasa.
"دلیلی که تو یاد نمیگیری این
است که تمرین نمیکنی."
دلیل اینکه یاد نمیگیری این است که تمرین نمیکنی.
ترتیب کلمات: ساختار جمله
فاعل-فعل-مفعول (SVO)
ترتیب معمول عبارت در گلوباسا فاعل-فعل-مفعول است.
| ساختار جمله SVO | ||
| فاعل | فعل | مفعول |
|---|---|---|
| patre پدر |
mwa بوسیدن |
matre مادر |
| Patre mwa matre. پدر مادر را میبوسد. |
||
نشانگر مفعول مستقیم
به غیر از فاعل-فعل-مفعول، گلوباسا دو گزینه دیگر را مجاز میداند که در آن فاعل همیشه قبل از فعل میآید: فاعل-مفعول-فعل و مفعول-فاعل-فعل. این ترتیب منعطف عبارت با استفاده از نشانگر مفعول مستقیم el امکانپذیر شده است، که اساساً به عنوان حرف اضافه عمل میکند. همانطور که در زیر نشان داده شده است، el با ساختارهای فاعل-مفعول-فعل و مفعول-فاعل-فعل استفاده میشود، که معمولاً فقط در شعر و ترانه استفاده میشوند.
- Patre mwa matre. - (فاعل-فعل-مفعول) پدر مادر را میبوسد.
- Patre el matre mwa. - (فاعل-مفعول-فعل) پدر مادر را میبوسد.
- El matre patre mwa. - (مفعول-فاعل-فعل) پدر مادر را میبوسد.
ریشهشناسی el: کرهای (을 “eul”)
فعل ربطی
فعل sen (بودن)، که به عنوان فعل ربطی شناخته میشود، به عنوان نشانگر گزاره با عباراتی غیر از عبارات فعلی گزارهای عمل میکند و فاعل را به عبارات اسمی، عبارات فعلی مصدری (اسمی)، عبارات صفتی، عبارات حرف اضافهای و جملهوارهها پیوند میدهد.
| ساختارهای جمله با فعل ربطی | ||
| فاعل | فعل ربطی | عبارت اسمی |
|---|---|---|
| nini بچه (پسر یا دختر) |
sen است |
misu bete بچه من |
| Nini sen misu bete. بچه، فرزند من است. |
||
| فاعل | فعل ربطی | عبارت فعل مصدری |
| cele هدف |
sen هست |
na triunfa پیروز شدن |
| Cele sen na triunfa. هدف پیروز شدن است. |
||
| فاعل | فعل ربطی | عبارت صفتی |
| uma اسب |
sen هست |
perfetomo syahe کاملا سیاه |
| Uma sen perfetomo syahe. اسب کاملاً سیاه است. |
||
| فاعل | فعل ربطی | عبارت حرف اضافهای |
| myaw گربه |
sen هست |
in sanduku در جعبه |
| Myaw sen in sanduku. گربه در جعبه است. |
||
| فاعل | فعل ربطی | جملهواره |
| yusu problema مشکل تو |
sen هست |
ki yu godo fikir که تو بیش از حد فکر میکنی |
| Yusu problema sen ki yu godo fikir. مشکل شما این است که زیاد فکر میکنید. |
||
کلمات پرسشی keloka و kewatu و همچنین تمام همبستههای آنها نیز با استفاده از فعل ربطی به فاعلها پیوند میخورند.
Myaw sen keloka?
گربه کجاست؟
Filme sen kewatu?
فیلم چه زمانی است؟
در زبان غیر رسمی، فعل ربطی ممکن است هنگام پیوند دادن عبارات صفتی حذف شود.
Uma (sen) perfetomo syahe.
اسب کاملاً سیاه است.
عبارات فعل مصدری
عبارات فعل مصدری با حرف na و به دنبال آن فعل مشخص میشوند. آنها در ساختارهای جمله زیر استفاده میشوند.
متممهای اسم/فعل
شکل فعل مصدری باید در متممهای اسم و فعل (متعدی، لازم یا ایستا) استفاده شود.
- متممهای فعل
Mi suki na lala.
من دوست دارم آواز بخوانم.
Mi musi na ergo.
من باید کار کنم.
Mi no abil na danse.
من نمیتوانم برقصم.
Gitara sen asan na soti.
نواختن گیتار آسان است.
Mi sen jumbi na idi.
من آماده رفتن هستم.
- متممهای اسم
misu xiwon na oko yu - میل من برای دیدن تو
عبارات فعل اسمی
عبارات فعلی که به جای عبارات اسمی عمل میکنند به عنوان عبارات فعل اسمی شناخته میشوند و به شکل فعل مصدری نیاز دارند.
- با جملات دارای فعل ربطی (sen) همانطور که در بالا نشان داده شد:
Cele sen na triunfa.
هدف پیروز شدن است.
در این جملات، عبارات فعل مصدری فاعلی ممکن است به انتهای جمله منتقل شوند. با این حال، ضمیر to باید جای عبارت فعل مصدری را بگیرد و یک ویرگول قبل از عبارت جابجا شده اضافه شود.
Na sen nensabar sen problema.
بیحوصله بودن یک مشکل است.
یا
To sen problema, na sen nensabar.
بیحوصله بودن یک مشکل است.
Na soti gitara sen asan.
نواختن گیتار آسان است. یا نواختن گیتار آسان است.
یا
To sen asan, na soti gitara.
نواختن گیتار آسان است.
Na suyon in bahari sen amusane.
شنا کردن در دریا سرگرم کننده است. یا شنا در دریا
سرگرم کننده است.
یا
To sen amusane, na suyon in bahari.
شنا کردن در دریا سرگرم کننده است.
- به عنوان متمم حرف اضافه:
fe tayti fe na danse - به جای رقصیدن
Te le sokutu dur na danse.
او هنگام رقصیدن افتاد.
Fe na doxo, nini le xorsomno.
در حال خواندن، پسر به خواب رفت.
عبارات حرف اضافهای
گلوباسا، مانند اکثر زبانهای دارای ساختار فاعل-فعل-مفعول، از حروف اضافه به جای پساضافهها استفاده میکند. عبارات حرف اضافهای همیشه بلافاصله پس از عبارات اسمیای که آنها را توصیف میکنند، میآیند.
Myaw in sanduku somno.
گربه در جعبه خوابیده است.
عبارات حرف اضافهای که فعلها را توصیف میکنند، از ترتیب کلمات نسبتاً آزاد برخوردارند و میتوانند در هر جای جمله جابجا شوند. هنگامی که قبل از فعل منتقل میشوند، همانطور که در زیر دیده میشود، از ویرگول استفاده میشود.
Myaw yam in sanduku maux.
Myaw yam maux in sanduku.
Myaw, in sanduku, yam maux.
In sanduku, myaw yam maux.
گربه موش را در جعبه میخورد.
برای نشان دادن موقعیت بدون اشاره به مکان، حروف اضافه با افزودن -ya به اسم تبدیل میشوند تا عبارات حرف اضافهای را با fe تشکیل دهند.
Myaw sen fe inya.
گربه داخل است.
Myaw fe inya somno.
گربه داخل خوابیده است.
Fe inya, myaw somno.
داخل، گربه خوابیده است.
مفعول غیرمستقیم
مفعول غیر مستقیم همیشه با حرف اضافه tas (به، برای) مشخص میشود. عبارات مفعول غیرمستقیم، مانند عبارات مفعول مستقیم که با el مشخص شدهاند، میتوانند بدون نیاز به نشان دادن جابجایی با استفاده از ویرگول، جابجا شوند.
Mi gibe kitabu tas nini.
من کتاب را به بچه میدهم.
Mi gibe tas nini kitabu.
من به بچه کتاب میدهم.
Mi gibe kitabu tas te.
من کتاب را به او (مونث/مذکر) میدهم.
Mi gibe tas te kitabu.
من به او (مونث/مذکر) کتاب میدهم.
Mi gibe to tas nini.
من آن را به بچه میدهم.
Mi gibe to tas te.
من آن را به او (مونث/مذکر) میدهم.
Tas nini mi gibe kitabu.
به بچه من کتاب میدهم.
Tas te mi gibe to.
به او (مونث/مذکر) من آن را میدهم.
حروف اضافه عبارتی
گلوباسا از تعدادی حرف اضافه عبارتی با استفاده از fe و به دنبال آن یک اسم و به دنبال آن de استفاده میکند.
Baytu fe kapi de liljabal sen kimapul.
خانههای بالای تپه گران هستند.
برای نشان دادن موقعیت بدون اشاره به مکان، حروف اضافه عبارتی به سادگی de را حذف میکنند.
Baytu fe kapi sen kimapul.
خانههای بالا گران هستند.
Fe kapi, baytu sen kimapul.
بالا، خانهها گران هستند.
Kimapul baytu sen fe kapi.
خانههای گران بالا هستند.
افعال حرف اضافهای
در گلوباسا، حروف اضافه ممکن است با استفاده از پسوند -ya به عنوان جایگزینی برای پیوند دادن عبارات حرف اضافهای به فاعلها با استفاده از فعل ربطی، به فعل تبدیل شوند، همانطور که در بالا دیده شد.
| ساختار جمله با فعل حرف اضافهای | ||
| فاعل | فعل حرف اضافهای | عبارت اسمی |
|---|---|---|
| myaw گربه |
inya داخل است |
sanduku جعبه |
| Myaw inya sanduku. گربه داخل جعبه است. |
||
افعال حرف اضافهای ممکن است با یک عبارت اسمی دنبال شوند یا نشوند.
Myaw inya.
گربه داخل است.
اسمهای استفاده شده در حروف اضافه عبارتی نیز ممکن است به همان روش افعال حرف اضافهای به عنوان فعل استفاده شوند.
Myaw ruke sanduku.
گربه پشت جعبه است.
Myaw ruke.
گربه پشت است.
leya و xaya
اسمهای leya و xaya همچنین به عنوان همتایان فعلی حروف اضافه lefe و xafe عمل میکنند. به عبارت دیگر، lefeya و xafeya استفاده نمیشوند، همانطور که leli و xali به جای lefeli و xafeli استفاده میشوند.
- leya - (اسم) گذشته؛ (فعل) قبل بودن، مقدم بودن، جلوتر بودن
- xaya - (اسم) آینده؛ (فعل) بعد بودن، دنبال کردن، پس آمدن
feya
فعل حرف اضافهای feya (در جایی بودن) ممکن است به صورت اختیاری به عنوان فعل ربطی با همبستههای -loka و -watu استفاده شود.
Kastilo feya keloka?
قلعه کجا واقع شده است؟
hay
فعل hay برای بیان وجود دارد/هستند استفاده میشود. این تنها فعل در گلوباسا است که اجازه میدهد فاعل قبل یا بعد از فعل بیاید. در زبانهای مختلف، فاعل معادل hay معمولاً بعد از فعل میآید.
Multi kitabu hay in kitabudom.
یا
Hay multi kitabu in kitabudom.
کتابهای زیادی در کتابخانه وجود دارد.
فعل hay همچنین در جملات مربوط به شرایط جوی مانند موارد زیر استفاده میشود:
Hay barix. یا To barix.
"باران هست." یا "باران میبارد."
باران میبارد.
Hay termo. یا To sen termopul.
"گرما هست." یا "هوا گرم است."
هوا گرم
است.
حرف ربط ki
حرف ربط ki زمانی استفاده میشود که یک جملهواره (جملهای که در جمله اصلی جاسازی شده است) به جای مفعول مستقیم یا فاعل عمل کند.
جملهواره به جای مفعول مستقیم
| ساختار جمله با جملهواره به جای مفعول مستقیم | |
| فاعل و فعل | جملهواره به جای مفعول مستقیم |
|---|---|
| mi jixi من میدانم |
ki yu le xuli mobil (که) تو ماشین را تعمیر کردی |
| Mi jixi ki yu le xuli mobil. من میدانم (که) شما ماشین را تعمیر کردید. |
|
جملهواره به جای فاعل
| ساختار جمله با جملهواره به جای فاعل | |
| جملهواره به جای فاعل | گزاره |
|---|---|
| ki yu le xuli mobil اینکه تو ماشین را تعمیر کردی |
no surprisa mi مرا متعجب نمیکند |
| Ki yu le xuli mobil no surprisa mi. اینکه شما ماشین را تعمیر کردید، مرا متعجب نمیکند. |
|
جملهوارههای ki فاعلی ممکن است به انتهای جمله منتقل شوند. با این حال، ضمیر to باید جای جملهواره ki را بگیرد و یک ویرگول قبل از عبارت مذکور اضافه شود.
To no surprisa mi, ki yu le xuli mobil.
این مرا متعجب نمیکند که شما ماشین را تعمیر کردید.
سوالات
در گلوباسا، ترتیب کلمات جملات پرسشی همان ترتیب جملات خبری متناظر آنهاست.
سوالات بله/خیر
سوالات بله/خیر با افزودن حرف kam در ابتدای جمله خبری متناظر سوال ساخته میشوند. این موضوع در جفت جملات زیر با (۱) یک جمله خبری و (۲) سوال بله/خیر متناظر نشان داده شده است.
(۱) Yu sen yamkal.
شما گرسنه هستید.
(۲) Kam yu sen yamkal?
آیا شما گرسنه هستید؟
(۱) Yu yam mahimaso.
شما ماهی میخورید.
(۲) Kam yu yam mahimaso?
آیا شما ماهی میخورید؟
سوالات Wh-
به همین ترتیب، سوالات wh- ترتیب کلمات معمول را حفظ میکنند. این موضوع در جفت جملات مثال زیر با (۱) سوالی که ترتیب
کلمات آن منعکس کننده (۲) یک پاسخ احتمالی است، نشان داده شده است.
(۱) Yusu name sen
keto?
"اسم شما چیست؟"
اسم شما چیست؟
(۲) Misu name sen Robert.
اسم من رابرت است.
(۱) Yu sen kepul?
"شما چطور هستید؟"
حال شما چطور است؟
(۲) Mi sen bon.
من خوب هستم.
(۱) Parti xa okur keloka?
"مهمانی کجا برگزار خواهد شد؟"
مهمانی کجا برگزار میشود؟
(۲) Parti xa okur in misu preferido restoran.
مهمانی در رستوران مورد علاقه من برگزار میشود.
سوالات دو نقطهای
سوالات دو نقطهای در گلوباسا به شرح زیر است.
Yu suki keto: kafe or cay?
"شما چه چیزی را دوست دارید: قهوه یا چای؟"
قهوه دوست دارید یا
چای؟
Yu ogar keloka: in Barati or Indonesi?
"شما کجا زندگی میکنید: در هند یا اندونزی؟"
آیا
شما در هند زندگی میکنید یا اندونزی؟
تشکیل کلمه
نوع کلمه در کلمات پسونددار و پیشونددار
پیشوندها نوع کلمهی واژهی متصلشده را تغییر نمیدهند. از سوی دیگر، پسوندها این کار را انجام میدهند و به عنوان پسوندهای صفت/قید یا پسوندهای اسم/فعل تعریف میشوند.
پسوندها و پیشوندهای دستوری
- -su: صفتهای ملکی
- -li: اسمها را به صفت/قید تبدیل میکند (ـِ، مربوط به)
- -mo: صفتها را به قیدهای تغییردهندهی صفت/قید تبدیل میکند
- -ya: صفتها را به اسمهای انتزاعی تبدیل میکند
- -gi: نشانگر گذرا
- -cu: نشانگر ناگذر
- be-: وجه مجهول
- du-: اسم مصدر؛ وجه فعلی استمراری/عادتی
پیشوندها
- aw-: غایب، دور
- awidi - ترک کردن، دور شدن (idi - رفتن)؛ awglu - تا ته نوشیدن (glu - نوشیدن)؛ awpel - راندن (pel - راندن/هل دادن)
- awto-: خود- (خودکار، به خودی خود) [awtomati - خودکار،
awtonom - خودمختار]
- awtosahigi - تصحیح خودکار (sahi - درست، صحیح؛ sahigi - تصحیح کردن)
- dis-: پراکنده کردن، پخش کردن
- disgibe - توزیع کردن (gibe - دادن)
- eko-: اکو-
- ekologi - بومشناسی (logi - تخصص، رشته)، ekosistema - اکوسیستم (sistema - سیستم)
- fin-: - پایانِ، تا انتها تمام کردن
- findoxo - تا آخر خواندن (doxo - خواندن)؛ finyam - تمام غذا را خوردن (yam - خوردن)
- fron-: به جلو [fronta - پیشانی، جلو]
- fronkadam - پیشرفت کردن، جلو رفتن (kadam - قدم)
- ja-: بلافاصله مجاور [jara - همسایه]
- jale - همین الان (داشت) (le - ذرهی فعل ماضی)؛ jaxa - در شرفِ (xa - ذرهی فعل مستقبل)؛ jaledin - دیروز (din - روز)؛ jaxadin - فردا (din - روز)
- nen-: غیر-، نا-، بی-
- nenmuhim - غیرمهم (muhim - مهم)؛ nenkompleto - ناقص (kompleto - کامل)؛ nenible - غیرممکن (ible - ممکن)؛ okonenible - نامرئی (oko - دیدن)؛ imanunenible - باورنکردنی (imanu - باور کردن)
- pos-: مخالف [opos - مخالف]
- possahay - مانع شدن (sahay - کمک کردن)؛ possukses - شکست/شکست خوردن (sukses - موفقیت)؛ posdongwi - مخالفت کردن (dongwi - موافقت کردن)؛ posgami - طلاق گرفتن (gami - همسر/ازدواج کردن)
- pre: اینجا/آنجا، حاضر (در مقابل دور، غایب)
- preata - رسیدن (ata - آمدن)؛ preporta - آوردن، بردن (porta - حمل کردن)
- ri-: دوباره- (مجدد)
- rieskri - بازنویسی کردن (eskri - نوشتن)؛ riadresu - ارسال کردن (adresu - آدرس دادن)؛ ridoxo - دوباره خواندن (doxo - خواندن)
- ru-: عقب-، باز- (به عقب) [ruke - پشت/عقب]
- ruata - برگشتن، بازگشت (ata - آمدن)؛ ruidi - برگشتن، بازگشت (idi - رفتن)؛ rugibe - پس دادن، برگرداندن (gibe - دادن)؛ ruaksyon - واکنش/واکنش نشان دادن (aksyon - عمل/کنش)
- xor-: شروعِ، آغازِ
- xorsomno - به خواب رفتن (somno - خواب)؛ xoraham - فهمیدن، پی بردن (aham - فهمیدن)
پسوندهای صفت/قید
- -do: در حالت غیرفعالِ (اسمها را به صفتهای غیرفعال تبدیل میکند)
- kasirudo - شکسته (kasiru - شکستن)؛ klosido - بسته (klosi - بستن)؛ estodo - متوقف شده (esto - توقف)
- -ne: در فرآیند فعالِ (فعلها را به صفتهای فعال تبدیل میکند)
- somnone - خوابیده (somno - خواب)؛ interesne - جالب (interes - علاقه)؛ amusane - سرگرمکننده، مفرح (amusa - سرگرم کردن)
- -ple: چندین
- duaple - دو برابر (dua - دو)؛ tigaple - سه برابر (tiga - سه)؛ careple - چهار برابر (care - چهار)
- -yum: اعداد ترتیبی
- unyum - اول (un - یک)؛ duayum - دوم (dua - دو)؛ tigayum - سوم (tiga - سه)
پسوندهای اسمی
- -gon: -ضلعی (شکل هندسی) [gona - زاویه]
- tigagon - مثلث (tiga - سه)؛ limagon - پنج ضلعی (lima - پنج)؛ ocogon - هشت ضلعی (oco - هشت)؛ ortogon - مستطیل (orto - قائم)
- -ina: -ین
- kafeina - کافئین (kafe - قهوه)
- -je: درجه [daraje - درجه، سطح]
- dayje - اندازه (day - بزرگ)؛ velosije - سرعت (velosi - سریع)؛ telije - فاصله (teli - دور)؛ laoje - سن (lao - پیر)؛ termoje - دما (termo - گرما)؛ gaoje - ارتفاع (gao - بلند/بالا)
- -sa: زبان؛ صدای حیوانات [basa - زبان]
- Globasa - گلوباسا (globa - جهان)؛ Englisa - انگلیسی (Engli - انگلستان)؛ Espanisa - اسپانیایی (Espani - اسپانیا)
- bwawsa - پارس (bwaw - سگ)؛ myawsa - میو (myaw - گربه)؛ umasa - شيهه (uma - اسب)؛ singasa - غرش (singa - شیر)
کلمات کاربردی به عنوان شبهپیشوند در کلمات مرکب
- anti: ضد، پاد-، آنتی-
- antidokya - پادزهر (dokya - زهر)؛ antijento - مبارزه کردن با (jento - مبارزه)؛ antiaksyon - خنثی کردن (aksyon - عمل/کنش)
- bax: زیر-، نایب-
- baxgeoli - زیرزمینی (geo - زمین)؛ baxpresidiyen - معاون رئیس جمهور (presidiyen - رئیس جمهور)
- pas: از میان
- pasdoxo - تا آخر خواندن (doxo - خواندن)؛ pasjiwa - زندگی کردن (jiwa - زندگی/زیستن)؛ paspasa - عبور کردن، گذشتن (pasa - عبور)
- ex: بیرون
- exidi - خروج (idi - رفتن)؛ exporta - صادر کردن (porta - حمل کردن)؛ exnasyonli - خارجی (nasyon - ملت)
- in: درون
- inidi - وارد شدن (idi - رفتن)؛ inporta - وارد کردن (porta - حمل کردن)؛ inhare - شامل بودن (hare - داشتن)
- infra: فرو-، هیپو-
- infratermo - هیپوترمی (termo - گرما)؛ infraroso - مادون قرمز (roso - قرمز)؛ infraidi - پایین آمدن (idi - رفتن)
- intre: بین-، میان-
- intrenasyonli - بینالمللی (nasyon - ملت)؛ intrepala - گفتگو (pala - صحبت کردن، گفتگو کردن)؛ intreaksyon - تعامل/تعامل کردن (aksyon - عمل/کنش)؛ intrediskusi - گفتگو (diskusi - بحث/بحث کردن)
- le: گذشته
- lefe - قبل (fe - در)؛ legami - همسر سابق (gami - همسر)؛ lepresidiyen - رئیسجمهور سابق (presidi - ریاست کردن)
- lefe: پیش-، جلو-
- lefeoko - پیشبینی کردن (oko - دیدن)؛ lefeloga - پیشگویی کردن (loga - گفتن)
- moy: هر، همه
- moyabil - قادر مطلق (abil - توانا)؛ moydinli - روزانه، هر روز (din - روز)
- of: از (مالِ)، کسرها
- offolo - وابسته بودن به (folo - پیروی کردن)؛ un ofdua - نصف، یک از دو (dua - دو)
- se: خود-
- semorgi - خودکشی (morgi - کشتن)؛ sebawe - دفاع شخصی (bawe - دفاع)
- supra: بالا، فوق-، هایپر-
- suprarealsim - فوق واقعگرایانه (real - واقعی; realsim - واقعگرایانه)؛ supraidi - بالا رفتن (idi - رفتن)
- ton: با هم، هم-
- tonaksyon - همکاری کردن (aksyon - عمل/کنش)؛ tonergo - همکاری (ergo - کار)
- tras: از طریق، ترانس-
- trasporta - حمل و نقل/حمل و نقل کردن (porta - حمل کردن)
- ultra: فراتر
- ultrajiwa - زنده ماندن (jiwa - زندگی)؛ ultranaturali - فراطبیعی (natura - طبیعت)؛ ultrapasa - پیشی گرفتن (pasa - عبور کردن)
- xa: آینده
- xafe - بعد (fe - در)
- xafe: پس-
- xafeplasi - به تعویق انداختن (plasi - قرار دادن)؛ xafemorculi (ترجیحاً به صورت مختصرتر به عنوان یک عبارت حرف اضافهای بیان میشود - xafe morcu) - پس از مرگ، بعد از فوت (morcu - مرگ)؛ xafexengili (ترجیحاً به صورت مختصرتر به عنوان یک عبارت حرف اضافهای بیان میشود - xafe xengi) - پس از زایمان (xen - متولد؛ xengi - زایمان کردن)
کلمات اسم/فعل به عنوان شبهپیشوند در کلمات مرکب
- gami: همسر، ازدواج کردن؛ در ترکیبات: خویشاوند سببی
- gamisodar - برادر زن/شوهر، خواهر زن/شوهر (sodar - خواهر و برادر)؛ gamiatre - والدین همسر (atre - والد)
- hawa: هوا؛ در ترکیبات: هوا-
- hawanavi - هواپیما (navi - کشتی)
کلمات صفت/قید به عنوان شبهپیشوند در کلمات مرکب
بسیاری از صفتها/قیدها ممکن است برای ایجاد ترکیبات استفاده شوند. لیست زیر شامل رایجترین صفتها/قیدهای مورد استفاده در ترکیبات است.
- bon: خوب؛ در ترکیبات: خوب-، از نظر عینی یا اخلاقی خوب
- bonata - خوش آمد گویی (ata - آمدن)؛ bonxanse - موفق باشید (xanse - شانس، بخت)؛ bonlexi - حسن تعبیر (lexi - کلمه)؛ bonmorcu - مرگ آسان (morcu - مرگ)؛ bonoko - مشاهده کردن، تماشا کردن (oko - چشم/دیدن/نگاه کردن)؛ bonore - گوش دادن (ore - گوش/شنیدن)
- bur: بد؛ در ترکیبات: بد-، از نظر عینی یا اخلاقی بد
- burnini - بچه ی بد (nini - بچه)؛ bursolo - تنها (solo - تنها)؛ burlexi - ناسزا (lexi - کلمه)
- colo: زشت؛ در ترکیبات: زشت-
- coloeskri - خرچنگ قورباغه نوشتن (eskri - نوشتن)
- cuyo: اصلی، رئیس، اولیه؛ در ترکیبات: اصلی، رئیس، اولیه، استاد، ارشد-
- cuyodolo - خیابان اصلی (dolo - خیابان)؛ cuyoyawxe - شاه کلید (yawxe - کلید)
- day: بزرگ؛ در ترکیبات: بزرگ-
- daybon - عالی، خوب، محشر (bon - خوب)؛ dayday - عظیم، غول پیکر (day - بزرگ)؛ daylil - ریز (lil - کوچک)؛ dayxaher - کلان شهر (xaher - شهرک، شهر)؛ daybaytu - عمارت (baytu - خانه)
- fem: مونث
- femgami - زن (همسر) (gami - همسر)؛ femnini - دختر (nini - بچه/کودک)؛ femixu - زن (ixu - بزرگسال، مرد/زن)؛ femwangu - ملکه (wangu - پادشاه، شاه/ملکه)
- godo: - بیش از حد، بیش از اندازه، خیلی زیاد؛ در ترکیبات: خیلی-
- godojaldi - زودرس (jaldi - زود)
- juni: جوان؛ در ترکیبات: فرزند
- junibwaw - توله سگ (bwaw - سگ)؛ junimyaw - بچه گربه (myaw - گربه)؛ junisinga - توله شیر (singa - شیر)؛ juninini - نوزاد، نوپا (nini - بچه، کودک)
- kwasi: به نظر رسیدن؛ در ترکیبات: شبه-، ناتنی-
- kwasisodar - برادر ناتنی، خواهر ناتنی (sodar - خواهر و برادر)
- lama: باستانی [ مخالف neo]
- lamahistori - تاریخ باستان (histori - تاریخ)
- lao: پیر [مخالف juni]
- laoatre - جد، نیا (atre - والد)؛ laonini - نوجوان (nini - بچه، کودک)؛ laodaypatre/laodaypapa - جد بزرگ/بابابزرگ بزرگ (daypatre - پدربزرگ؛ daypapa - بابابزرگ)
- lil: کوچک؛ در ترکیبات: کوچک-
- lilhaha - پوزخند زدن (haha - خندیدن)؛ lilbaytu - کلبه، خانه ییلاقی (baytu - خانه)؛ lilnahir - نهر (nahir - رودخانه)
- mal: اشتباه؛ در ترکیبات: بد-
- malaham - بد فهمیدن (aham - فهمیدن)؛ malhesabu - اشتباه شمردن (hesabu - شمردن)
- man: مذکر
- mangami - شوهر (gami - همسر)؛ mannini - پسر (nini - بچه/کودک)؛ manixu - مرد (ixu - بزرگسال، مرد/زن)؛ manwangu - شاه (wangu - پادشاه، شاه/ملکه)
- meli: زیبا، قشنگ
- melieskri - خطاطی (eskri - نوشتن)
- midi: وسط؛ در ترکیبات: میان-
- midinuru - ظهر (nuru - روز)؛ midinoce - نیمه شب (noce - شب)؛ mididay - متوسط
- neo: جدید؛ در ترکیبات: نو-، نئو-
- neoklasiko - نئوکلاسیک (klasiko - کلاسیک)
- semi: تقریبا، تا حدی، نیمه-؛ در ترکیبات: نیم-؛ -مانند
- semisodar - خواهر/برادر ناتنی (sodar - خواهر و برادر)؛ semikijawi - مایل به سبز (kijawi - سبز)؛ seminudi - نیمه برهنه (nudi - برهنه)
اعداد به عنوان شبهپیشوند در کلمات مرکب
اعداد نیز ممکن است برای ایجاد ترکیبات استفاده شوند.
- unbasayen - تک زبانه (basa - زبان)
- duacalun - دوچرخه (calun - چرخ)
کلمات صفت/قید به عنوان شبهپشوند در کلمات مرکب
- abil: توانستن، قادر؛ در ترکیبات: -مند
- kreaabil - خلاق (krea - خلق کردن)؛ okonenabil - کور (oko - دیدن)
- bimar: بیمار، مریض
- sikobimar - بیمار روانی (siko - ذهن)
- bon: خوب
- xetocubon - خوشمزه (xetocu - مزه)؛ xansebon - خوش شانس، خوشبخت (xanse - شانس)
- bur: بد
- xansebur - بدشانس، بدبخت (xanse - شانس)
- ible: ممکن؛ در ترکیبات -پذیر
- yamible - خوردنی (yam - خوردن)؛ doxoible - خوانا (doxo - خواندن)؛ okoible - قابل مشاهده (oko - دیدن)
- fil: متمایل به، مستعد
- ergofil - کوشا، سخت کوش (ergo - کار)؛ fobifil - ترسو (fobi - ترس)؛ dinifil - مذهبی (dini - دین)
- kal: خالی؛ در ترکیبات: -بدون
- legakal - غیرقانونی، بدون قانون (lega - قانون)؛ ergokal - بیکار (ergo - کار)؛ pesakal - فقیر (pesa - پول)؛ luminkal - تاریک (lumin - نور)
- kolordo (kolor-do): سایه، رنگی (همچنین ببینید -sim.)
- asmankolordo - آبی آسمانی (asman - آسمان)
- laye: لایق
- xinloylaye - قابل اعتماد (xinloy - اعتماد)؛ memorilaye - به یاد ماندنی (memori - حافظه/به یاد آوردن)؛ doxolaye - ارزش خواندن (doxo - خواندن)
- musi: باید، مجبور بودن؛ در ترکیبات: (فعال) باید؛ (مجهول) باید -، امری
- فعال: triunfamusi - کسی که باید پیروز شود (triunfa - پیروز شدن/پیروزی)
- مجهول: beokomusi - باید دیده شود (oko - دیدن; beoko - دیده شدن)
- peldo (pel-do): رانده شده
- somnopeldo - خواب آلود (somno - خواب)؛ yampeldo - گرسنه (yam - خوردن)
- pul: پر؛ در ترکیبات: -ناک
- kimapul - گران، پرهزینه (kima - قیمت)؛ juipul - دقیق، مواظب (jui - توجه)؛ brilapul - براق (brila - درخشیدن)؛ pesapul - ثروتمند (pesa - پول)؛ hataripul - خطرناک (hatari - خطر)؛ legapul - قانونی (lega - قانون)؛ bawlupul - خشن (bawlu - خشونت)
- sim: شبیه؛ در ترکیبات: -مانند، -گون، سایه رنگ
- dostesim - دوستانه (doste - دوست)؛ ninisim - بچگانه (nini - بچه)؛ dahabusim - طلایی (dahabu - طلا)؛ realsim - واقع گرایانه (real - واقعی)
اسمها به عنوان شبهپشوند در کلمات مرکب
- bol: توپ
- pedabol - فوتبال (peda - پا)؛ basketobol - بسکتبال (basketo - سبد)
- din: روز
- Soladin - یکشنبه (Sola - خورشید زمین)؛ Lunadin - دوشنبه (Luna - ماه زمین)؛ Marihidin - سه شنبه (Marihi - مریخ)؛ Bududin - چهارشنبه (Budu - عطارد)؛ Muxtaridin - پنجشنبه (Muxtari - مشتری)؛ Zuhuradin - جمعه (Zuhura - زهره)؛ Xanidin - شنبه (Xani - زحل)؛ Kristodin - کریس (Kristo - Chirst)؛ xencudin - birthday (xencu - birth)
- dom: مکان
- kitabudom - کتابخانه (kitabu - کتاب)؛ mehmandom - مهمانسرا (mehman - مهمان)؛ dinidom - کلیسا، معبد (dini - دین)
- doku: سند
- pasadoku - گذرنامه (pasa - عبور)؛ xencudoku - شناسنامه (xen - متولد، xencu - تولد)
- dukan: فروشگاه
- kitabudukan - کتابفروشی (kitabu - کتاب)؛ yamdukan - خواربار فروشی (yam - غذا)
- ente: عامل بیجان
- medisente - دارو، دوا (medis - دارو)؛ antigutonente - مسکن، ضد درد (guton - درد)
- fon: -تلفن، ابزار صوتی
- telifon - تلفن (teli - دور)؛ infon - میکروفون (in - در)؛ exfon - بلندگو (ex - بیرون)؛ orefon - هدفون (ore - گوش)؛ radyofon - فرستنده رادیویی (radyo - رادیو)
- hole: غلاف، نگهدارنده
- xamahole - شمعدان (xama - شمع)؛ pamtulhole - جلد اسلحه (pamtul - اسلحه)
- grafi: ضبط؛ در ترکیبات؛ ضبط، -گرافی
- jiwagrafi - زندگینامه (jiwa - زندگی)؛ radyagrafi - تصویر اشعه ایکس (radya - اشعه)؛ teligrafi - تلگرام (teli - دور)
- ismo: -ایسم
- kapitalismo - سرمایهداری (kapital - سرمایه)؛ komunismo - کمونیسم (komun - اشتراکی)؛ Budaismo - بودیسم (Buda - بودا)
- ista: -ایست (معنا محدود به پیرو -ایسم)
- kapitalista - سرمایهدار (kapital - سرمایه)؛ komunista - کمونیست (komun - اشتراکی)؛ Budaista - بودایی (Buda - بودا)
- itis: التهاب (-ایتیس)
- artroitis - ورم مفاصل (artro - مفصل)؛ mogeitis - التهاب مغز (moge - مغز)
- kaxa: ظرف
- anjenkaxa - گاوصندوق (anjen - امن)؛ bezekaxa - کندوی عسل (beze - زنبور عسل)
- kamer: اتاق
- banyokamer - حمام (banyo - حمام)؛ somnokamer - اتاق خواب (somno - خواب)؛ darsukamer - کلاس درس (darsu - درس، کلاس)
- kef: رئیس، رهبر
- navikef - ناخدا (nave - کشتی)؛ xaherkef - شهردار (xaher - شهر)
- krasi: حکومت
- demokrasi - دموکراسی (demo - مردم، عموم)
- kumax: (تکه) پارچه
- mesakumax - رومیزی (mesa - میز)؛ nasakumax - دستمال (nasa - بینی)؛ muntekumax - دستمال سفره (munte - دهان)
- lari: گروه جمعی
- insanlari - بشریت (insan - انسان)؛ darsulari - دوره (darsu - درس/کلاس)؛ mumulari - گله گاو (mumu - گاو نر/گاو، گاو)؛ lexilari - واژگان (lexi - کلمه)؛ menalari - فرهنگ لغت (mena - معنی، تعریف)؛ navilari - ناوگان کشتیها (navi - کشتی)؛ yumawlari - پر و بال (yumaw - پر)
- lexi: کلمه
- namelexi - اسم (name - نام)؛ falelexi - فعل (fale - انجام دادن)؛ sifalexi - صفت (sifa - ویژگی)؛ manerlexi - قید (maner - حالت)
- logi: تخصص، مطالعهیِ
- biologi - زیستشناسی (bio - زندگی/موجودات زنده)؛ sikologi - روانشناسی (siko - ذهن)
- maso: گوشت
- mumumaso - گوشت گاو (mumu - گاو نر/گاو، گاو)؛ kukumaso - گوشت مرغ (kuku - مرغ/خروس)؛ swinimaso - گوشت خوک (swini - خوک، گراز)؛ mahimaso - ماهی (mahi - ماهی)
- medis: پزشکی (حرفه)
- dentamedis - دندانپزشکی (denta - دندان)؛ sikomedis - روانپزشکی (siko - ذهن)؛ hewanmedis - دامپزشکی (hewan - حیوان)؛ ninimedis - پزشکی اطفال (nini - کودک)؛ pifumedis - پوستپزشکی (pifu - پوست)
- meter: وسیله اندازهگیری
- termometer - دماسنج (termo - گرما)؛ satumeter - ساعت، ساعت مچی (satu - ساعت)
- mon: عنصر یا بخشی از یک کل
- talujimon - دانه برف (taluji - برف)؛ watumon - نقطه (watu - زمان)؛ atexmon - شعله (atex - آتش)
- mosem: فصل
- bardimosem - زمستان (bardi - سرد)؛ bijamosem - بهار (bija - بذر/کاشتن)؛ termomosem - تابستان (termo - گرما)؛ xuhamosem - پاییز (xuha - درو کردن/محصول)
- osis: آسیب شناسی
- sikoosis - روانپریشی (siko - ذهن)
- pel: محرک (بیرونی)، هل دادن؛ باعث خواستن (چیزی) شدن
- seksopel - جذابیت جنسی (sekso - رابطه جنسی)؛ jixipel - باعث تعجب (کسی) شدن
- tim: تیم؛ در ترکیبات: تیم، بدنه
- asosyatim - انجمن (asosya - شریک شدن)؛ komuntim - جامعه (komun - اشتراکی)؛ organisatim - سازمان (organisa - سازماندهی کردن)؛ jangetim - ارتش (jange - جنگ)؛ krasitim - دولت (krasi - حکومت/حکومت کردن)؛ ergotim - کارکنان (ergo - کار)؛ oretim - حضار (ore - گوش/شنیدن)
- tora: ماشین، دستگاه، ابزار؛ در ترکیبات: -کننده، ماشین، دستگاه، ابزار
- komputatora - کامپیوتر (komputa - محاسبه کردن)؛ liftitora - آسانسور، بالابر (lifti - بلند کردن)؛ woxatora - ماشین لباسشویی (woxa - شستن)؛ tayputora - ماشین تحریر (taypu - تایپ کردن)
- tul: ابزار
- eskritul - وسیلهی نوشتن (eskri - نوشتن)؛ katatul - چاقو (kata - بریدن)؛ yuxitul - اسباب بازی (yuxi - بازی/بازی کردن)
- xey: چیز، شیء؛ در ترکیبات: چیز، شیء، ماده
- yamxey - غذا (yam - وعده غذایی، خوردن)؛ kreaxey - (یک) آفرینش/مخلوق (krea - خلق کردن)؛ kostruixey - ساختمان (kostrui - ساختن)
- yen: موجود (هر موجود زنده یا شیء شخصیتپردازیشده)؛ در ترکیبات: -گر، -کار، -مند
- ریشههای اسم/فعل: estudiyen - دانشآموز، دانشجو (estudi - مطالعه کردن)؛ danseyen - رقصنده (danse - رقصیدن)؛ medisyen - پزشک (medis - درمان کردن، دارو)؛ arteyen - هنرمند (arte - هنر)؛ alimyen - معلم (alim - یاد دادن)؛ polisiyen - افسر پلیس (polisi - پلیس)؛ legayen - وکیل/دادستان (lega - قانون)؛ poemayen - شاعر (poema - شعر)
- ریشههای صفت: juniyen - مرد/زن جوان، دختر/پسر (juni - جوان)
- ملیتها: Italiyen - ایتالیایی (Itali - ایتالیا)؛ Mexikoyen - مکزیکی (Mexiko - مکزیک)
- پزشکان: dentamedisyen - دندانپزشک (denta - دندان)؛ sikomedisyen - روانپزشک (siko - ذهن)؛ hewanmedisyen - دامپزشک (hewan - حیوان)؛ ninimedisyen - متخصص اطفال (nini - کودک)؛ pifumedisyen - متخصص پوست (pifu - پوست)
سایر ترکیبات با کلمات محتوایی
اسمها و صفتهایی که در بالا به عنوان شبهپسوند ذکر شدند، رایجترین کلمات محتوایی هستند که در کلمات مرکب ظاهر میشوند. با این حال، این فهرست جامع نیست، زیرا از هر کلمه محتوایی میتوان آزادانه برای استخراج کلمات مرکب استفاده کرد. میتوان به صورت اختیاری یک خط فاصله برای جدا کردن دو تکواژ در هر کلمه مرکب اضافه کرد. با این حال، پیشنهاد میشود که به عنوان یک قاعده کلی، از خط فاصله فقط برای جدا کردن تکواژهایی استفاده شود که کمتر در ترکیبات استفاده میشوند، مانند آنهایی که در کلمات زیر وجود دارند.
rukebao یا ruke-bao - کوله پشتی
familname یا famil-name - نام خانوادگی
kosmonaviyen یا kosmo-naviyen - فضانورد
mobilxuliyen یا mobil-xuliyen - مکانیک
ترکیبات اسم خاص
اسمهای خاص نیز میتوانند برای ایجاد ترکیبات به هم متصل شوند. آنها ممکن است به یکی از سه روش زیر نوشته شوند.
Ceskieslovaki یا CeskiEslovaki یا Ceski-Eslovaki -
چکسلواکی
Serbihervatskasa یا SerbiHervatskasa یا Serbi-Hervatskasa -
صربی-کرواتی
Kinsasakongo یا KinsasaKongo یا Kinsasa-Kongo - کنگو-کینشاسا
به همین ترتیب، اسمهای خاص با utara، sude، dongu، garebi و centro نیز میتوانند به یکی از سه روش زیر نوشته شوند.
Sudekorea یا SudeKorea یا Sude-Korea - کره جنوبی
اسمهای خاص با ji نیز میتوانند به صورت جایگزین به شرح زیر به هم متصل شوند.
Antigwa ji Barbuda یا AntigwaBarbuda یا Antigwa-Barbuda - آنتیگوا و باربودا
ترکیبات مشتق شدهای که از دو اسم خاص مجزا تشکیل شدهاند باید با خط فاصله یا خط تیره به هم متصل شوند.
Mexiko-Usali byen - مرز مکزیک-ایالات متحده
ترکیبات اسمی توصیفی
ترکیبات اسمی مانند موارد فوق را میتوان به سادگی با افزودن پسوند -li به صفت تبدیل کرد.
xencudinli hadya - هدیه تولد
از طرف دیگر، کلمه توصیفی ممکن است در یک عبارت حرف اضافهای با fe به عنوان معادل -li استفاده شود. در واقع، این روش زمانی ترجیح داده میشود که کلمه مرکب قبلاً از سه یا تکواژ بیشتر تشکیل شده باشد، مانند xencudin (xen-cu-din).
hadya fe xencudin - هدیه تولد (به معنای واقعی کلمه، هدیه ی تولد)
این روش به ویژه برای تشکیل عبارات اسمی توصیفی پیچیدهتر مفید است:
maydoyen fe hadya fe xencudin - فروشنده هدیه تولد (به معنای واقعی کلمه، فروشنده ی هدایای تولد)
صفتهای مفعول-فعل
صفتهای مفعول-فعل، صفتهایی هستند که از دو اسم (مفعول و فعل) به علاوه یک پسوند صفت تشکیل شدهاند.
mogeyamne ameba - آمیب مغزخوار
fikirprovokane idey - ایده ی تفکر برانگیز
تکواژهای کوتاهشده
یک ویژگی خاص گلوباسا، استفاده از تکواژهای کوتاهشده است. تکواژهای کوتاهشده، کلمات کارکردی یا وندهایی هستند که شکل کوتاهتری دارند و معمولاً معنایی محدودتر یا گستردهتر از کلمات والد متناظر خود دارند. تکواژهای کوتاهشده، کلمات مشتقشده به معنای دقیق کلمه نیستند، و در واقع بهتر است بهعنوان کلمات ریشهای کاملاً مستقلی در نظر گرفته شوند که از نظر شکل به کلمات محتوایی خاصی شباهت دارند تا فرایند یادگیری آنها را تسهیل کنند. در نتیجه، تکواژهای کوتاهشده لزوماً از طریق یک الگوی نظاممند به وجود نمیآیند.
ویژگی مشابهی در زبانهای طبیعی یافت میشود. برای مثال، در زبانهای کریول (آمیخته) جهان، مشاهدهی کلمات کارکردی که از کلمات محتوایی زبان والد منشأ میگیرند، رایج است. در واقع، اکثر زبانهای طبیعی اینگونه تکامل یافتهاند و کلمات کارکردی و تکواژهای دستوری را تولید کردهاند. برای بحثی جذاب در مورد این موضوع، به کتاب گشایش زبان: گردشی تکاملی در بزرگترین اختراع بشر، نوشتهی گای دویچر مراجعه کنید.
کلمات کارکردی زیر تکواژهای کوتاهشده هستند:
- cel (به، برای، به منظور) از cele (هدف، مقصود)
- dur (در طول، طی) از dure (مدت، دوام)
- fal (انجام شده توسط) از fale (انجام دادن)
- fol (مطابق با، در کنارِ) از folo (دنبال کردن)
- ger (حالت شرطی/آینده) از eger (اگر)
- har (با، دارای) از hare (داشتن)
- kom (از، نسبت به - در مقایسه) از kompara (مقایسه/مقایسه کردن)
- kos (به دلیل، به خاطر) از kosa (علت، سبب)
- kwas (گویی که، مثل اینکه) از kwasi (به نظر رسیدن)
- pas (از میان، از طریق) از pasa (گذشتن)
- sol (فقط) از solo (تنها)
- tas (به، برای، مفعول غیرمستقیم)از taslum (دریافت کردن)
- tem (درباره، راجع به) از tema (موضوع)
- ton (همراه با) از tongo (با هم)
- wey (دور و بر، اطراف) از jowey (محیط اطراف)
- yon (با، به وسیلهی، از طریق) از yongu (استفاده کردن)
پیشوندهای زیر تکواژهای کوتاهشده هستند:
- aw- (دور) از awsenti (غایب)
- awto- (خودکار، به طور خودکار) از awtomati (اتوماتیک)
- du- (نمود استمراری/عادتی) از dure (مدت، دوام)
- fin- (پایان/تمام کردن) از fini (پایان، تمام کردن)
- fron- (به جلو) از fronta (پیشانی، جلو)
- ja- (بلافاصله مجاور) از jara (همسایه)
- pre- (اینجا/آنجا) از presenti (حاضر)
- pos- (مخالف) از opos(مخالف)
- ru- (عقب، به عقب) از ruke (پشت، عقب)
- xor- (شروع، آغاز) از xoru (شروع، آغاز)
پسوندهای زیر تکواژهای کوتاهشده هستند:
- -cu (لازم) از cudu (به دست آوردن، کسب کردن، گرفتن)
- -gon (شکل هندسی با تعداد مشخصی زاویه) از gono (زاویه)
- -gi (متعدی) از gibe (دادن)
- -je (درجه) از daraje (درجه)
- -sa (زبان؛ صدای حیوانات) از basa (زبان)
مخففها
مخففها در گلوباسا معمولاً بر اساس معنایشان تلفظ میشوند: برای مثال، fmk به صورت /fe 'moj 'ka.so/ تلفظ میشود نه بر اساس حروف این مخفف، /'fe 'me 'ke/. با این حال، رایجترین مخففها، مانند ff و jmt ممکن است به صورت کوتاه بر اساس حروف مخفف تلفظ شوند: به ترتیب /'fe 'fe/ و /'ʤe 'me 'te/.
| مخفف | معنی | ترجمه |
| dhh | dayhaha | با صدای بلند خندیدن |
| ff | fe folo | بنابراین، در نتیجه |
| fg | fe gwaho | راستی، اتفاقا |
| fl | fe lutuf | لطفا |
| fm | fe misal | برای مثال |
| fmk | fe moy kaso | در هر صورت، به هر حال |
| fp | fe peti | لطفا |
| ftf | fe tayti fe | به جای |
| hh | ha ha | ها ها |
| hhh | ha ha ha | ها ها ها، خندیدن با صدای بلند |
| jmt | ji max (e)te, ji max (o)to | و غیره |
| mfk | Mi fikir ki... | من فکر میکنم که... |
ردههای واژگان
واژگان محتوایی
- benjilexi (b) - اسم/فعل (n/v)
- falelexi (f) - فعل (v)
- linkuli falelexi (b.lin) - فعل ربطی (v.cop)
- ojetoli falelexi (b.oj) - فعل متعدی (v.tr)
- rusoti-ojetoli falelexi (b.oj.ru) - فعل متعدی مفعول تکراری (v.tr.e)
- nenojetoli falelexi (b.nenoj) - فعل لازم (v.intr)
- oroojetoli falelexi (b.oro) - فعل دووجهی (مفعولپذیر) (v.ambi)
- sahayli falelexi (b.sah) - فعل کمکی (v.aux)
- manerlexi (m) - قید (adv)
- namelexi (n) - اسم (n)
- pornamelexi (pn) - ضمیر (pron)
- suyali pornamelexi (su pn) - ضمیر ملکی (poss pron)
- suli namelexi (su n) - اسم خاص (prop n)
- pornamelexi (pn) - ضمیر (pron)
- sifalexi (s) - صفت (adj)
- suyali sifalexi (su s) - صفت ملکی (poss adj)
- tosifulexi (t) - صفت/قید (adj/adv)
- suli tosifulexi (su t) - صفت خاص/قید خاص (prop adj/adv)
واژگان نقشی
- dingyalexi (d) - معرفهساز (det)
- intrelogalexi (il) - صوت (interj)
- linkulexi (l) - حرف ربط (conj)
- numer (num) - عدد (num)
- partikul (par) - ذره (part)
- plasilexi (p) - حرف اضافه یا پساضافه (adp)
- lefeplasilexi (lp) - حرف اضافه (prep)
- xafeplasilexi (xp) - پساضافه (postp)
وندها
- fikso (fik) - وند (afx)
- lefefikso (lfik) - پیشوند (pfx)
- xafefikso (xfik) - پسوند (sfx)
عبارات
علاوه بر واژگان تک، انواع مختلفی از عبارات نیز در واژهنامه گلوباسا دیده میشوند. در زیر چند نمونه ذکر شده است.
- jumlemon (jm) - عبارت (phrs)
- plasilexili jumlemon (p jm) - عبارت حرف اضافهای (prep phrs)
- jumlemonli plasilexi (jm p) - حرف اضافه عبارتی (phrs prep)
- falelexili jumlemon (f jm) - عبارت فعلی (v phrs)
عبارات و اصطلاحات رایج
احوالپرسیها
salom - سلام، درود
xanti - سلام (به معنی "صلح")
bonsoba - صبح بخیر
bonnuru - روز بخیر/عصر بخیر
bonaxam - عصر بخیر
bonnoce - شب بخیر
خداحافظیها
weda - خداحافظ
xanti - خداحافظ (به معنی "صلح")
(finfe (rioko - میبینمت
finfe xaya - بعداً میبینمت
finfe ner xaya - به زودی میبینمت
bon soba - صبح بخیر
bon nuru - روز بخیر/عصر بخیر
bon axam - عصر بخیر
bon noce - شب بخیر
آرزوهای خوب دیگر
توجه: همانطور که در بالا مشاهده شد، احوالپرسی با bon (خوب) به صورت ترکیبی بیان میشوند، در حالی که خداحافظیها به صورت عبارات دو کلمهای بیان میشوند. در عبارات زیر، هنگامی که گوینده و شنونده با هم میمانند، از ترکیبات استفاده میشود. از این رو، دو کلمه ریشه با هم ترکیب شده و یک کلمه را تشکیل میدهند. در مقابل، اگر گوینده یا شنونده جدا شوند، از عبارات دو کلمهای استفاده میشود. از این رو، کلمات ریشه جدا هستند.
bonata یا bon ata - خوش آمدید
bonxanse یا bon xanse - موفق باشید
bonyam یا bon yam - نوش جان ("غذای خوب")
bonglu یا bon glu - به سلامتی ("نوشیدنی خوب")
bonturi یا bon turi - سفر به خیر، سفر ایمن
مودب بودن
fe lutuf - لطفاً
xukra - متشکرم
multi xukra - خیلی ممنون، بسیار متشکرم
no hay seba - خواهش میکنم ("دلیلی وجود ندارد")
asif - متاسفم
mafu - ببخشید، عذر میخواهم
دیگر عبارات (بین جملهای)
daybon - عالی، فوق العاده
melibon - خوب، شیرین
suprem - باحال، عالی، فوق العاده
otima - محشر
afarin - آفرین، کارت خوب بود ("تشویق")
hura - هورا، آخ جون، یوهو
ay - آخ
wao - وای
پرکنندههای گفتگو
o - اوه
a - آه
nun - خب (پس)، بنابراین، حالا
fe folo - بنابراین، در نتیجه
fe fato - در واقع، حقیقتاً
fe fini - در نهایت
fe bonxanse - خوشبختانه
fe asif - متاسفانه
fe onxala - انشاءالله
fe misal - برای مثال
fe xugwan - معمولاً
fe benji - در اصل، اساساً
fe moy kaso - در هر صورت، به هر حال
fe alo kaso - در غیر این صورت
maxpul - علاوه بر این
pia - همچنین
abruto - ناگهان
e یا em - اوم
aham - فهمیدم ("میفهمم")
yakin - مطمئناً، یقیناً
totalyakin یا pulyakin - کاملاً، مطلقاً
mimbay - بدیهی است، البته
sipul - در واقع
okey - باشه، بسیار خب
ible - شاید، احتمالاً
dayible - احتمالاً
sahi - درست، صحیح
mal - نادرست، اشتباه، نه اینطور
sati - درست، حقیقی
falso - غلط، نادرست
samaijen - موافقم ("نظر یکسان")
Kam sati? - واقعاً؟
Kam jidi? - جدی؟ جدی میگی؟
Kam yakin? - مطمئنی؟
Kam bon? - خوبی؟ روبراهی؟ خوبه؟
Kam okey? - خوبه؟ همه چی رو به راهه؟
سوالات/پاسخهای رایج
- Yu sen kepul? یا Yu kepul?
حالت چطوره؟
Daymo bon, ji yu?
خیلی خوبم، تو چطور؟
semibon
نه چندان بد
semi semi
بدک نیستم/ یه جورایی
- Yu name keto? یا Yusu name sen keto?
اسمت چیه؟
Mi name... یا Misu name sen...
اسم من... است
(To sen) yukwe, na xorkone yu. یا Yukwe.
از ملاقات شما
خوشبختم. یا خوشاینده.
(To sen) furaha, na xorkone yu. یا Furaha.
از ملاقات شما
خوشحالم. یا باعث خوشحالیه.
(Mi sen) hox na xorkone yu. یا Mi sen hox.
از ملاقات شما
خوشحالم. یا خوشحالم.
- Yu ogar keloka?
کجا زندگی میکنی؟
Mi ogar in...
من در... زندگی میکنم
- Yu sen of keloka?
اهل کجا هستی؟
Mi sen of...
من اهل... هستم
- Yu sen kemo lao? یا Yu sen fe ke nyan?
چند سالته؟
Mi sen lao fe... (nyan). یا Mi sen fe... (nyan).
من...
سالمه.
- Kam yu (pala) Globasa?
آیا گلوباسا صحبت میکنی؟
Si, xosu.
بله، کمی.
- Yu pala ke basa?
به چه زبان(هایی) صحبت میکنی؟
Mi pala...
من به... صحبت میکنم
- Kam yu aham?
میفهمی؟
(Si,) mi aham.
(بله،) میفهمم.
(No,) mi no aham.
(نه،) نمیفهمم.
- Ren loga... kemaner (in Globasa)?
چطور میگویی... (به گلوباسا)؟
In Globasa, ren loga...
(در گلوباسا)، میگویی...
عبارات رایج
Mi jixi.
میدانم.
Mi no jixi.
نمیدانم.
Mi lubi yu.
دوستت دارم.